

جنبشهای الهامبخش حامی حقوق زنان در جهان (قسمت چهاردهم) ـ مجلهی اورال
ویلسون عاقبت در متقاعدکردن کنگره آمریکا برای تصویب اصلاحیهای، که آن زمان «اصلاحیه سوزان آنتونی» خوانده میشد، نقشی کلیدی ایفا کرد؛ به طوری که در تابستان ۱۹۱۹ اصلاحیه ١۹ متمم قانون اساسی در کنگره آمریکا تصویب شد و هر دو مجلس به آن رأی مثبت دادند؛ بدون آنکه در متن آن، که در سال ۱۸٧۸ تدوین شده بود، کوچکترین تغییری بدهند. این اصلاحیه در ماه اوت سال ١۹٢٠ پس از آنکه سهچهارم [حد نصاب لازم] قانونگذاران ایالتی آن را امضا کردند رسما قابل اجرا شد.
در نوامبر آن سال زنان در سراسر ایالات متحده آمریکا میتوانستند در انتخابات ریاست جمهوری رأی دهند. لازم به ذکر است که زنانی که متعلق به گروههای رنگینپوست در آمریکا بودند - از جمله زنان سرخپوست، سیاهپوست و آسیاییتبار آمریکایی - با این اصلاحیه حائز حق رأی نشدند؛ بلکه با اصلاحیههای دیگری که تصویب برخی از آنها دههها به طول انجامید حائز شرایط لازم برای شرکت در انتخابات شدند. با وجود آنکه طبق اصلاحیه ۱۵ متمم قانون اساسی، که در سال ١٨٧٠ تصویب شده بود، کلیه شهروندان، فارغ از نژاد، از حق رأیدادن برخوردار بودند تعریف شهروند چنان محدود بود که فقط مردان سفیدپوست، واجد شرایط لازم شناخته میشدند. تنها در سال ۱۹٢۴ و پس از تصویب قانون سنایدر بود که بومیان سرخپوست آمریکایی به عنوان شهروند به رسمیت شناخته شدند و حداقل در تئوری میتوانستند این حق را اعمال کنند. حتی با وجود تصویب این قانون، تا سال ۱۹۴٧ هنوز موانع زیادی بر سر راه سرخپوستان بود که مانع از رأیدادن آنها میشد، که بالاخره در این سال تقلیل داده شد.
در سال ١۹۵٢، به موجب قانون مک کارِن-والتر، به افراد آسیاییتبار حق احراز تابعیت اعطا شد. قبل از تصویب این قانون، قوانین حاکم و احکام دادگاهها که برخی از آنها به سالهای آخر ١۸٠٠ بازمیگشت، تابعیت برای این افراد را رد میکرد: قانون مستثنیکردن چینیها، مصوب ۱٨٨٢ چینیها را از حق تسلیم تقاضای تابعیت محروم کرده بود؛ دیوان عالی در سال ١۹٢٢ مقرر کرد که افراد ژاپنیتبار اجازه ندارند تقاضای تابعیت کنند؛ و در سال ۱۹٢٣ به حکم دادگاه، «هندیهای آسیا» نیز از حق احراز تابعیت منع شدند. تا تصویب قانون حق رأیدادن در سال ۱۹۶۵ موانع بازدارنده اجتماعی و اقتصادی متعددی در کار بود که مانع از مشارکت سیاهپوستان، بهخصوص سیاهپوستان ساکن ایالات جنوبی، در انتخابات میشد؛ از جمله این موانع لزوم پذیرش در آزمون توانایی خواندن و نوشتن، پرداخت مالیات و موانع اقتصادی دیگر، و ارعاب و تهدید سیاهپوستان در حوزههای ثبتنام و رأیگیری بود. با وجود آنکه تعداد افرادی که در دهههای پس از تصویب اصلاحیه نوزدهم متمم قانون اساسی میتوانستند در رأیگیری شرکت کنند به شکل فزایندهای افزایش یافت، موانع اجتماعی کماکان به جای خود باقی بود.
نهضت زنان برای احراز حق رأی اولین جنبش اعتراضی به دور از خشونت در آمریکا بود که در نیل به اهداف خود موفق شد. این میراثِ بردباری این جنبش بوده است. به دنبال تصویب اصلاحیه نوزدهم متمم قانون اساسی، «انجمن ملی حق رأی زنان آمریکا» جای خود را به «انجمن زنان رأیدهنده» داد. این انجمن تا امروز به تلاشهای خود برای ارتقاء مشارکت سیاسی زنان در ایالات متحده آمریکا ادامه داده است.
امروز زنان هنوز از بسیاری از روشهایی استفاده میکنند که آنتونی، استانتون، پل و دیگران ابداع کردند. کنشگران نهضت زنان برای احراز حق رأی از حیث توسل به قانون برای دستیابی به تحولات اجتماعی و توانبخشیدن به گروههایی که به حاشیه رانده شده بودند از زمانه خود خیلی پیشتر بودند. آنها بهویژه توانایی خاصی در درک و هدفقراردادن زبان و اصولی داشتند که در متن قانون و در اندیشه مذهبی و اخلاقی نهفته بود و از این شناخت برای پیشبرد هدف خود بهرهبرداری کردند. با وجود آنکه این کنشگران در یک محیط سیاسی و مدنی باز فعالیت میکردند و اصول قانونی و حقوق اساسی - که به گونهای تدوین شده بود که میان زن و مرد تمایزی قائل نبود - به آنها کمک کرد، باز هم این فعالان هفتاد سال به جد تلاش کردند تا موفق به جلب حمایت سیاسی کافی برای هدف خود شوند. با اینهمه، شناخت چالش تنها نیمی از مبارزه است. یکی از کنشگران به نام آنجلینا گریمک ولد، در نامهای خطاب به استانتون و در ترغیب او نوشت:
«حقایقی که شما امروز بر آن جدال میکنید تا پنجاه سال دیگر چنان به طور کامل در افکار عمومی جا خواهد افتاد که هیچ کس نیازی به ادای یک کلمه در دفاع از آنها نخواهد داشت؛ همزمان حقایق جدیدی بروز خواهد کرد که صداقت اذهان پیشتازان معاصر را خواهد آزمود، و این حکایت تا ابد تکرار خواهد شد.».
ادامه دارد ...