

از حرف تا عمل؛ مردم به وعدههای طالبان کاملاً بیباور شدهاند ـ مجلهی اورال
با سقوط نظام جمهوری و فرار کابینهی غنی از میز سیاست که قدرت به سادگی به طالبان واگذار شد، این گروه با وعدههای ذهن مردم را نوازش کرد و اضطراب و شورش درونی مردم را اندکی کاست. هماکنون که چند ماه از سقوط حکومت جمهوری میگذرد، مردم از وعدههای کاذب طالبان شاکیاند و به این باور رسیدهاند که از حرف تا عمل این گروه فاصلهی زیاد است.
گروه طالبان در کنار تمام حرفهای امیدوارکننده خود، عفو عمومی اعلان کرده بودند و گفته بودند که هیچیک از کارمندان حکومت پیشین از کار و سمتشان منفک نمیشوند و میتوانند آزادنه و بدون هیچ هراس به کار و فعالیت خویش ادامه بدهند. این در حالیست که این بیانات طالبان نه تنها در سطح کشور، بلکه قول و پیمان است که طالبان در روزهای نخست به قدرت رسیدن خود با جامعه بینالمللی بسته بودند. حالا برخلاف گفته و پیمانهای جهانی طالبان، اکثریت کارمندان بعد از سرنگون شدن حکومت جمهوری معاش دریافت نکردهاند و دچار مشکل سخت اقتصادی هستند. تعداد کثیر از کارمندان که بدون هیچگونه امتیاز و معاش به وظیفهی خود ادامه میدهند، چشم امید به حداقل معاش دوختهاند تا دستکم قیمت نان خشک و کرایه خانهی خود را پرداخت کنند. این کارمندان با گذشت هر روز به حرف و پیمانهای گروه طالبان خامتر میشوند و نا امیدتر از دیروز به کارخود ادامه میدهند. دلسردی کارمندان، باعث بینظمی در ادارات دولتی نیز شده و مراجعهکنندگان از هدر رفتن وقت و سرگردانیهای بیمورد در عقب دروازههای این ادارهها به ستوه آمدهاند. از طرفی، گروه طالبان پلان دارند تا تغییرات و محدودیتهایی را در ادارات دولتی بوجود بیاورند. بعضی ادارهها را کاملا حذف و بعضی ادارهها را که دارای چندین مراکز میباشند، به اقلیت مرکز، یک و یا دو اداره کاهش بدهند. یک نمونهی از این ادارات، مراکز توزیع تذکرههای الکترونیکی"برقی" است که برای سرعت بخشیدن کار و سهولت مردم، چندین مراکز توزیع ایجاد شده بود. قرار این پلانکاری طالبان، کارمندان این ادارات نگران هستند که مبادا با وجود هدر دادن وقت و تحمل مشقتهای فراوان به کار خود ادامه دهند و سرانجام ناامیدانه و بدون هیچ معاش و دستمزدی به اضافهی بست مواجه شده و منفک شوند.
قرار اظهارات احمد سعیدی، بنا به گزارش دقیق تا اکنون به تعداد دوهزار قضات مسلکی که همهی آنها دارندهی تحصیلات عالی و تجربهی دیرینه در بخش مربوطه هستند و به تعداد سارنوال، داراندهی تحصیلات عالی بدون هیچ دلیل و موجب از سمت خود برکنار شدهاند و اشخاص غیرمسلکی، بدون تجربه، ملاهای که در مدارس تحصیلات خود را به نیمهی راه رساندهاند و وابسته به گروه خودشان هستند، جاگزین آنها شده است. مردم از این وضعیت بحرانی لب به شکوه باز کردهاند و خواستار قضاوت کشورهای جهان هستند که تا عادلانه قضاوت کنند که از حرف تا عمل گروه طالبان چقدر فاصله است و از نهادهای بینالمللی و مدافع حقوق بشر تقاضای رسیدگی به شکایتشان را کردهاند تا بررسی کنند که چرا باید آنان بدون هیچ موجب از کار خود سبکدوش شوند و چرا باید یک انسان فکر و دغدغهی شبانهروزیاش لقمهی نان باشد تا شکم خود و عیالش را پر کند؟
از سویی دیگر آمار خانوادههای که برای بدست آوردن نان شب و روز خود مشقتهای فراوان را تحمل میکنند، سعود بیپشینه داشته است و سقوط اقتصاد مردم و کشور باعث رکود اوضاع کاری در بازار نیز شده است. در حالیکه تمام از طبقات مردم از این وضعیت به ستوه آمدهاند، از تداوم و وخیمشدن وضعیت در آینده نگران هستند و اعتقاد براین است که اگر تا چندماه دیگر وضع کار در بازار این گونه باشد، شورش تحت نام"انقلاب گرسنگان" به راه خواهد افتاد. شورشی که مهار آن در توان جنگجویان طالبان نخواهد بود.