_23982.jpeg)
_23982.jpeg)
زندگینامهی سلطانعلی کشتمند (قسمت ششم) ـ مجلهی اورال
دیدگاه واقعگرایانه و معقول حکومت پرچمیها و شخص صدراعظم کشتمند، راجع به شرایط هزارهها نه تنها بسیاری از هزارهها را به کابل کشاند، بلکه بهطور جدی موضع گروههای جهادی شیعه و هزاره مستقر در ایران را تحت تاثی۰ر قرار داده بود. بههمین دلیل، برخی از فرماندههان مجاهدین ارتباطهایی را با حکومت برقرار نمودند.
مهمترین امتیازی که دولت پرچمیها به هزارهها داد، پذیرفتن خودمختاری آنان بود. تحولی که سابقا آنها نمیتوانستند حتی خیالی آن را هم در سر بپروراند، به گفتهی سلطانعلی کشتمند:
«این، نقطهی عطفی در تاریخ هزارهها طی یک صد سال گذشته محسوب میشد، در همین راستا از سوی شورای وزیران حکومت پرچمیها، برای نخستین بار مسئله خودگردانی ملی، به درجهی نخست برای ملیتهایی که این امر، بیش از همه به نیاز مبرم آنها مبدل شده بود، پیشنهادات آتی ارائه گردید:
وزارت امور ملیتها که جدیدا در سالهای هشتاد، در چوکات شورای وزیران تأسیس گردیده بود، نقش سازنده و مهمی را در امر تحقق سیاستهای حکومت در مبارزه بهخاطر برابری حقوقیِ ملیتهای مختلف افغانستان ایفا نمود. در چهارچوب وزارت امور اقوام و قبایل و سرحدات، نهادهای بهنام "جرگه قبایل" و "جرگه کوچیها" و در وزارت امورملیتها، نهادهای چون "شورای مرکزی ملیت هزاره" و مرکز انسجام ملیت هزاره" و همچنین کمیسیونهای مصالحهی ملی" برای ملیتهای مختلف، ایجاد گردیده بودند. افزون بر آن، جبههی ملی پدر وطن، گروههای مدافعین و سازمانهای دیگر اجتماعی به مراکز تجمع اشخاص و گروههای جانبدار استقرار صلح و امنیت در کشور مبدل شده بودند. این نهادها و سازمانها، غیرحکومتی و مستقل بودند؛ ولی با وزارتخانههای متذکره در بالا و برخی از مقامات دیگر، رابطهی کاری داشتند. پیرامون نهادها و سازمانهای متذکره، شماری ازشخصیتهای اجتماعی و قومی گرد آمده بودند.
وزارت اقوام و قبایل تعداد زیادی از جوانان ملیتهای مختلف و از جمله جوانان هزاره را جهت تحصیلات به ممالک کشورهای سوسیالیستی و اتحاد جماهیر شوروی برای فراگیری دانش فرستاده بودند. برای اولین بار با این جوانان، بدون تبعیض و نظر به استعداد و سویههای صنفیشان، عادلانه برخورد گردید و آنها توانستند از مزایای جوانی، استعداد و زندگی خویش، استفادهی معقول نمایند».
مسئله اساسی برای هزارههایی که در حکومت بودند، خودمختاری بود. داکتر نجیبالله؛ رئیسجمهور افغانستان نیز این امر را به خوبی درک بود؛ لذا این مسئله را در بیانیهی خویش در نخستین سالگرد موافقتنامهی ژنو، چنین بیان کرد:
«بهخاطر تأمین صلح و ثبات و مطابق به منافع علیای افغانستان، زمینهی ایجاد واحدهای اداری محلی، دارای اختیارات وسیع تا سرحد خودمختاریای منطقوی، مساعد خواهد شد».
کشتمند از فعالیت وزارت امور ملیتها چنین تمجید و تعریف نموده است: «وزارت ملیتها، سیاستها و فعالیت گستردهای را در جهت تأمین برابری حقوق ملیتهای مختلف مسکون در کشور کثیرالملیت افغانستان و ایجاد اتحاد و همکاری آنان در یک دولت واحد، اجرا میکرد. جرگهی کوچیها در رابطه با اسکان این قشر آواره، تلاش میورزید که تودههای از اهالی نادار و فقیر در صفوف آن رنج میبردند و موضوع چراهگاهها برای دامداران آنان معضله و مسئلهی خیلیها حاد اجتماعی را در کشور تشکیل میداد. شورای مرکزی ملیت هزاره در راه رفع ستم و تبعیض چندین قرن بر آن مردم مظلوم و زحمتکش که بهخاطر دستیابی به آزادی و حقوق ملی خویش جان میدادند، خدمت مینمود».
این شورا در بحبوحه مبارزه بهخاطر تحقق مشی مصالحهی ملی در کشور، جرگه سراسری ملیت هزاره را در سال ۱۳۶۶ ش، با شرکت گستردهی بزرگان هزاره برگزار کرد. در آغاز این جرگه بعد از معرفی نمایندگان شرکتکننده، هدف از برگزاری آن، چنین اعلام گردید:
«در این جرگه سراسری، هزارهجات، بهنام منطقهی صلح اعلام میگردد، در این جرگه، بیش از ۹۰۰ تن نماینده از سراسر هزارهجات شرکت کردهاند و بیش از ۵۰ فیصد آنان را نمایندگان مخالفان تشکیل میدهند. در ترکیب نمایندگان، تمام اقشار اجتماعی مردم هزاره، مانند بزرگان و موسفیدان، شخصیتهای محلی، علما و روحانیون، روشنفکران، پیشهوران، متشبثین ملی، برخی از سران گروههای مسلح و قوماندانهای منطقوی از بیش از هفتهزار قریه و هفده ولایت هزارهنشین با فیصدیهای متناسب اشتراک ورزیدهاند».
ادامه دارد.....
منابع:
۱. کتاب «یادداشتهای سیاسی کشتمند»، نوشته سلطانعلی کشتمند.
۲. فیلم سخنرانی داکتر نجیبالله و کشتمند در جرگه سراسری ملیت هزاره.
۳. مقالهی ظاهر دقیق و عوض نبیزاده در سایت آریایی.