محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

وضعیت رقت‌بار مردم افغانستان در حاکمیت طالبان؛ از فقر‌ بی‌پیشینه تا گرسنگی شدید ـ مجله‌ی اورال وضعیت رقت‌بار مردم افغانستان در حاکمیت طالبان؛ از فقر‌ بی‌پیشینه تا گرسنگی شدید ـ مجله‌ی اورال

وضعیت رقت‌بار مردم افغانستان در حاکمیت طالبان؛ از فقر‌ بی‌پیشینه تا گرسنگی شدید ـ مجله‌ی اورال

بعد از فرار اشرف‌غنی و سرقت میلیون‌ها دالر توسط او، کاهش بی‌رویه‌ی ارزش پول افغانی در برابر ارز خارجی، انجماد ذخایر ارزی کشور توسط آمریکا و تسلط طالبان بر افغانستان، فضای جدید و متفاوت به‌وجود آورد. این وضعیت دیگرگون‌شده شهروندان افغانستان را با یک شوک روانی روبه‌رو کرد؛ چون‌که درتمام بخش‌ها و جنبه‌ها تحولات غیر قابل پیش‌بینی، نامطلوب ایجاد شد‌. وضعیت زندگی مردم رو به وخامت گرایید، بی‌کاری و درماندگی و بی‌پولی بی‌داد کرد. پرداخت بانکی و نقدینگی بانکی به صفر نزدیک شد.

در ادامه، نمونه‌هایی که از وخامت اوضاع در افغانستان را می‌خوانید، بیان وضعیت اکثریت مردم است: افغانستان انترنشنل از مرگ یک خبرنگار خبرداد، محمدهارون نیرومند، کارمند فنی تلویزیون «ولسی جرگه» خودکشی کرد، نزدیکان هارون این خبر را تایید کرده، گفته‌اند: «بی‌کاری و مشکلات اقتصادی» دلیل خودکشی او بوده است. همین‌طور این شبکه از تغییر نام تلویزون ولسی جرگه خبرداد: "طالبان پس از تسلط کامل بر افغانستان، نام رادیو تلویزون «ولسی جرگه» را به رادیو تلویزیون «الهجره» تغییر داد، "وضعیت زندگی رنج‌آور کشور، سازمان‌های بین‌المللی را نیز ناگزیر ساخت که نهادهای مختلف بین‌المللی کمک‌رسان جهان را، از فراگیر شدن گرسنگی در افغانستان، هشدار دهد و تاکید کرد که وقوع فاجعه‌ی انسانی یا‌ تقویت تروریسم از این وضعیت در کمین است. لحن یکی ازپیام های «لنزی» این‌گونه است که جامعه‌ی جهانی را نسبت به اوضاع افغانستان هشدار می‌دهد. شبکه‌ی تلویزیونی افغانستان انترنشنل گزارش داد: لنزی گراهام سناتور امریکایی در واکنش به گزارش سی‌ان‌ان درباره‌ی فروش یک دختر ۹ ساله در ولایت بادغیس گفته؛ این وضعیت باعث بازتولید افراط‌گرایی می‌شود. او در توییتر خود نوشت: «اگر فکر کنیم که چنین شرایطی باعث تولید افراط‌گرایی نمی‌شود و عواقب آن به سوی ما باز نمی‌گردد، ساده‌لوحی است.»

فقر و گرسنگی، جرایم و نقض آشکار حقوق انسانی را افزایش داد، حتی والدین نیز به‌دلیل وضعیت بد اقتصادی به فرزندشان رحم نمی‌کنند، برای رفع گرسنگی، زنده‌ماندن و به‌دست آوردن پول، بدترین رفتار را در حق فرزندش، انجام می‌دهد. تاثیر فقر و رفتار پدر پروانه نمونه‌ای از قربانی شدن یک نسل است که به‌عنوان یک انسان هر چه در خیالش بافته بود و هر چه رویاهای زیبایی که در سر داشت، به پای ناداری خانواده تباه و برباد شد؛ انسانیت‌اش، احساسش، درکش، عاطفه‌اش و وجودش بی‌معنی و بی‌ارزش شد.

هم‌چنان شبکه‌های طلوع‌نیوز و افغانستان انترنشنل از یک فاجعه‌ی دیگری خبردادند: "در ولایت بادغیس، پروانه ملک دختر ۹ ساله‌ای که رویای معلم شدن داشت، به مردی ۵۵ ساله به نام قربان به مبلغ ۲ هزار و ۲۰۰ دالر برای ازدواج فروخته شد. گزارش سی‌ان‌ان نشان می‌دهد چطور قربان پس از تحویل پول، پروانه را که گریه می‌کرد و پاهای کم‌توانش را در خاک فرو می‌برد، باخود برد. هرچند گفته می‌شود پروانه پیش از این معامله تلاش کرده بود که نظر والدینش را تغییر دهد؛ اما التماس او تاثیری نداشته‌است. پروانه گفته بود می‌خواهد درس بخواند و معلم شود. عبدالمالک، پدر پروانه می‌گوید برای زنده‌نگهداشتن اعضای خانواده‌اش مجبور شده دخترش را بفروشد. مرد ۵۵ ساله گفته است پروانه ارزان و پدرش بسیار فقیر بود.

از فقر جانکاه و فراگیر در افغانستان، نهادهای حقوق بشری و سازمان‌های بین‌المللی و حمایت‌کننده، به جهان هشدار می‌دهند که اگر توجهی به وضعیت رقت‌بار مردم افغانستان نشود، شرم‌ساری جهانیان ثبت تاریخ خواهد شد؛ قدرت هژمونی، شرف‌باخته‌ی محکمه‌ی وجدان و تاریخ خواهدبود. طلوع‌نیوز به‌نقل از ایزابل گزارش داد: کار ایزابل رییس دفتر هماهنگی امور بشر دوستانه‌ی سازمان ملل متحد در افغانستان کاملا غیر قابل قبول است؛ چون‌که ممکن است، بسیاری از مردم افغانستان در چند ماه آینده از گرسنگی بمیرند. خانواده‌های درمانده برای زنده‌ماندن به اقدامات خطرناکی مانند کار کودکان و ازدواج زودهنگام آنان متوسل می‌شوند!"

شرایط افغانستان پس از طالبان خلیل‌الله توحیدیار، استاد دانشگاه را وادار کرد به مزدورکاری روی آورد. آقای توحیدیار در یک شرکت ساختمانی کار می‌کند که روزانه ۳۰۰ افغانی درآمد دارد.‌ او یکی از هزاران آموزش‌دیده‌ی طبقه‌ی متوسط افغانستان است که این روزها با فقر دست‌وپنجه نرم می‌کند. این استاد پیشین دانشگاه به رویترز گفته است که چاره‌ی دیگری نداشته و بیش از سه ماه می‌شود که از دانشگاه معاش نگرفته است. او می‌گوید این داستان بسیاری از آموزش دیده‌های افغانستان است. آقای توحیدیار ماستری‌اش را از یکی از دانشگاه‌های هند گرفته و دوره‌های آموزشی مختلفی در مالزیا و سریلانکا پشت سر گذاشته است. اما حالا مجبور است که با مزدورکاری باید برای ۱۷ عضو خانواده‌اش نان پیدا کند. او می‌گوید درآمد کافی برای تامین نیازمندی خانواده‌اش داشت؛ اما وقتی معاشش پرداخت نشد، مدتی از دوستان و بستگانش پول قرض کرد. توحیدیار می‌گوید این پول هم هفته‌ها پیش تمام شد و به دلیل بی‌پولی خانم باردارش نتوانست برای معاینه جنین به داکتر برود. این استاد دانشگاه به رویترز گفت: سرانجام روزی رسید که نان هم تمام شد و فقط برنج می‌پختیم تا اینکه آن هم تمام شد.

این سرنوشت تلخی است که مردم را عملاً اسیر خود کرده‌است و اکثریت مردم افغانستان آن را تجربه می‌کنند. با چنین وضعیتی زندگی برای همه به خصوص برای آنانی که درس خوانده‌اند غیرقابل تحمل است.

هم‌چنان "خبرنگار ارشد ان‌بی‌سی نیوز گزارش داده که در حومه‌ی شهر هرات، دو دختر به نام‌های بی‌نظیر ۸ ساله و صالحه ۷ ساله فروخته شدند تا خانواده‌ی شان از گرسنگی نجات یابند. والدین آن‌ها می‌گویند که یکی را برای نجات بقیه قربانی می‌کنند. قرار است برای هر یک از آنها مبلغ ۲ هزار دالر پرداخت شود."

در تعريف و تحليل از فقر بايد به قابليت‌ها، توانايي‌ها و كاركردهاي انسان در جامعه توجه داشته باشیم. منظور از كاركردها، موقعيت‌هايي است كه مردم در آنها به سر مي‌برند يا كارهايي است که قادر به انجام آن هستند. تغذيه كافي، برخورداري از خدمات بهداشتي، دسترسي به آموزش و پرورش یاشركت در فعاليت‌هاي اجتماعي، توانايي حضور در جامعه بدون شرمساري، توانایی حفظ حرمت انساني و عزت نفس از اين كاركردها است. توانايي فرد نيز مجموعه كاركردهايي است كه آن فرد می‌تواند به آنهادست یابند. لذا قابليت‌ها يعني بهره‌مندي از آزادي‌هاي اساسي كه يك فرد مي‌تواند بر اساس آنها زندگی خود را به سويی هدايت كند كه منافع و رشد خود را می‌بیند به این دلیل ترتیب فقر را باید به‌صورت محروميت از قابليت‌هاي اساسی در نظـر گرفت و نه فقط پایین بودن درآمد که ضابطه‌ای متعارف شناسایی فقراست.
فقر برحسب چنین شاخص‌های انسانی و قابلیتی است که اوضاع فعلی کشور را بیشتر نگران کننده نشان می‌دهد. مردم نه تنها براساس قابلیت‌ها و استعدادهایش نمی‌تواند معیشت زندگی خود را تامین کنند بلکه زنده‌ماندن از هر راه ممکن نیز دشوار گشته است. ارزش‌های انسانی و حفط کرامت انسانی برای انسان افغانستانی در چنین شرایط رویایی بیش نیست.
به عبارت ديگر فقر درآمدي نمي‌تواند تصوير جامعي از فقر در جامعه را نشان دهد و بسياري از محروميت‌ها را بيان نمي‌كند. رويكردهاي فقردرآمدی به نوعی تك ساختي و يك بعدي است وم فقط بر حسب درآمد يا مصرف ارزيابي مي‌شود اما رویکرد فقر قابلیتی، فقر را بر حسب شاخص‌هایي انساني و اجتماعي ارزيابي مي‌كند. در این رويكرد توجه اصلی به ارتقاي ظرفيت‌هاي انساني و كسب توانايي‌هاي اداره یک زندگی شرافت‌مندانه معطـوف است و از اين رو بر دسترسي به تغذيه كافي و مسكن مناسب تاکید می‌گردد. هم‌چنـين توانـايي دسترسی به خدمات بهداشتي، آموزشي، مشاركت در تصميم‌گيري و حفظ عزت نفس را در برمي‌گيرد دراین رويكرد، درآمد نه تنها به عنوان وسيله دسترسي به كالاهاي اساسي است، بلكه كالاهاي اجتماعي را شامل مي‌شود. بنابراين تأمين ضروريات اساسي زندگي به صورت يك حق همگاني در نظر گرفته می‌شود. و كالاهاي مادي را در بر مي‌گيرد و هم‌چنين به عنوان تمامي منابع لازم براي تحقق قابلیت‌هایی فردی و مشاركت در حيات اجتماعي نيز محسوب مي‌شود.

آیا در وضعیتی که مردم افغانستان در جستجوی زنده ماندن است و از تهیه نان خشک ناتوانند، تمام داروندار‌ را به مصرف گرفته‌اند، باز هم معیار فقرقابلیتی قابل طرح می‌تواند باشد؟ کاهش ویرانگر ارزش پول افغانی، نبود نقدینگی در بانک‌ها، ورشکستگی عده‌ای از بانک‌ها و بی‌کاری کار را به‌جایی رسانیده‌ که بیشتر مردم افغانستان در تلاش‌اند چگونه زنده بمانند، قابلیت‌های انسانی، ارزش سواد و قلم بطور کلی نامتعارف شده است.

مطالب بیشتری در این بخش