_30138.jpeg)
_30138.jpeg)
خیانتهای غنی رفتهرفته افشا میشود ـ مجلهی اورال
پس از اینکه روزنامهی ۸ صبح در پی نشر دو گزارش تشریفاتی و فرمایشی از سقوط جمهوریت در افغانستان، خواست افکار عامه را به حاشیههای خیانت غنی و تیماش سوق دهد، کمکم منابع معتبر از جهان به افشاگریهای خیانتهای غنی و سیاستهای دخیل در سقوط جمهوریت میپردازند.
نیورکتایمز از رابطهی پنهانی تیم غنی توسط سلام رحیمی با طالبان خبر میدهد و «نیویارکر» گزارش دادهاست که ترمپ به خلیلزاد گفتهاست که طالبان را با دادن پول وادار به صلح کنند. در کنار این دو مورد قابل توجه، روایتهای شخصی از کارمندان دولت سابق هم با معلومات دستهاول در رسانههای اجتماعی به نشر میرسد که میتواند خیلی نسبت به گزارشهای فرمایشی قابل اتکا باشد و جریان تاریخ را از سقوط به بیراهه و دروغپراگنی نجات دهد.
نیورکتایمز در یک بررسی در بارهی فروپاشی نظام جمهوری در افغانستان در مقالهای گفته است که «عبدالسلام رحیمی کانال ارتباطی پنهان با رهبران طالبان به شمول ملابرادر، سراجالدین حقانی و مولوی یعقوب پسر ملاعمر ایجاد کرده بودهاست.»
براساس گزارش نیورکتایمز، سلام رحیمی پس از بازگشت از قطر به دیدار غنی و محب میرود و نتیجهی ارتباطش با طالبان را برای غنی گزارش میدهد. نیورکتایمز گفته است که این یکنوع تسلیمی بر اساس مذاکره بوده است که قرار بوده از طرف طالبان آتشبس دو هفتهای اعلان شود و تیمی از سوی غنی به قطر سفر کند و سپس غنی برای تسلیمی افغانستان یک لویجرگه برگزار کند تا لویجرگه در مورد انتقال قدرت به طالبان و تشکیل دولت موقت تصمیم بگیرد.
نیورکتایمز در گزارشش اضافه میکند که صبح روز ۱۵ اگوست امرالله صالح از کابل به پنجشیر گریخت و حمدالله محب از وقت برنامهی فرار داشت و خود غنی در ارگ کتاب میخواند. در گزارش آمده است که نه تنها اشرفغنی در زمان سقوط کابل با خطرجانی آنی روبهرو نبوده، بل جنرال مکنزی، جنرال امریکایی با ورود طالبان به کابل نیز مخالفتی نکرده است.
آنچه از این گزارش به دست میآید این است که بیتوجهی امریکا به غنی و جمهوریت متزلزل، غنی را وادار به وقتکشی زیر نام مذاکره با طالبان کرده است. غنی بدون اینکه نمایندهی ویژهی امریکا، خلیلزاد را در جریان قرار داده باشد، خودش میخواسته در نخست بر ختم دورهی ریاستجمهوریاش تاکید کند و سپس که وضعیت دور از انتظار وی شده، خواسته دست به چپاول و دزدی میلیون دالری بزند.
از سویی این کار غنی و تیم سهنفرهاش انتقامی بر بیتوجهیهای امریکا نیز میتواند باشد. بر اساس توافق امریکا و طالبان، طالبان نباید بر مرکز شهرهای افغانستان حمله میکرده و سپس تا سال جدید خورشیدی نباید به کابل داخل میشدند؛ اما غنی که از این تصمیم با خبر بوده، به یکباره از ارگ ریاستجمهوری با میلیونها دالر میگریزد که نه تنها طالبان را در خلای بزرگ قدرت قرار بدهد، بل امریکا را نیز در نظر افکار عامه کوچک و بدون برنامه نشان بدهد.
نیویارکر یکی از رسانههای معتبر امریکایی نیز گزارش داده است که ترمپ رییسجمهور پشین امریکا از خلیلزاد، نمایندهی ویژهی امریکا در مورد صلح افغانستان خواسته است که طالبان را در برابر پول وادار به همکاری کنند. این رسانه گزارش داده است که ترمپ در سال ۲۰۱۹ در حضور نمایندههای با صلاحیت دولت خود از زلمی خلیلزاد پرسیده است که آیا طالبان با دریافت پول حاضر به همکاری میشوند تا تعهد بدهند که هیچ گروهی از افغانستان ایالات متحدهی امریکا را تهدید نمیکند. نیویارکر در گزارش خود آورده است که «دونالد ترمپ در یکی از نشستهای خود که در آن مایک پنس، معاون رییسجمهور، جانبولتون مشاور امنیت ملی و دیگر مقامات ارشد نیز حضور داشتهاند، از خلیلزاد پرسیدهاست که آیا طالبان با دریافت پول حاضر به همکاری و صلح میشود؟...» جریان گفتوگوی ترمپ با خلیلزاد توسط این رسانه نیز به نشر رسیده است.
در این گزارش آمده استکه خلیلزاد به ترمپ گفته استکه چنین کاری ممکن نیست، زیرا امریکا در سال ۲۰۲۲ طالبان را به عنوان گروه «تروریست جهانی تعیینشده ویژه» معرفی کرده است که ارایهی هرنوع منبع از جمله تعیین و اهدای بودجه برای آنان را ممنوع میکند. سرانجام در سال ۲۰۲۰ خلیلزاد با طالبان به توافق رسید و عملن جنگ امریکا با طالبان در افغانستان به پایان رسید. طالبان به امریکا تعهد دادند که به هیچیک از منابع امریکا در افغانستان و منطقه از سوی آنان تهدیدی وجود نخواهد داشت و در مقابل امریکا هم نظامیان خود را از افغانستان خارج کرد.
روی سکهی بازی تا این وضعیت، طرف امریکاست که میخواهد خودش را از فرسایشیترین جنگ تاریخی اش نجات دهد. از سویی این گزارش بخشی از معاملههای امریکا با طالبان را روشن میکند که دست به هرکاری زده تا دیگر هزینهی مالی و انسانی بر جنگ علیه طالبان نداشته باشد و از آنان به جای جمهوریت و تیمی که به رهبری غنی از جمهوریت دفاع میکند، حمایت کند تا از منافع امریکا در افغانستان حراست کنند. از سویی ترمپ نه تنها بر غنی اعتماد نداشته است، بل او را به عنوان یک «شیاد و کلاهبردار» در تمامی موضعهایش در رابطه به شخص خودِ غنی و افغانستان قلمداد میکرده است. بازی ترمپ با غنی ختم شده بود و خلیلزاد هم به عنوان خویآشنا با غنی، هرکاری کرد تا به گفتهی ترمپ این «شیاد و کلاهبردار» را سر جای خودش بنشاند.
غنی با وجود خلال شخصیتی و دورویی که در عملکردهایش داشت، امریکا را مجاب کرد که دموکراسی در افغانستان نه تنها جواب نمیدهد، بل میزان مصرف امریکا در افغانستان را همهساله افزایش میدهد. ترمپ با سرسریبازیهایش میخواست توسط خلیلزاد غنی را زمینگیر کند و سپس بایدن با خلیلزاد خواست که جنگ بیستسالهی این کشور در افغانستان را ختم کند.
از سویی یادداشتهای شخصی کارکنان و اطرافیان غنی را به جز آنانی که دست شان به دزدیهای میلیونی دولت غنی بود، نباید نادیده گرفت. روزانه خاطرههای جالبی از واقعات درون ارگ، وزارتخانه و مراکزی که تیم غنی با مدیریت، محب فضلی، سلام رحیمی و... اداره میشده در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود. این یادداشتها از دزدیهای میلیونی، معاملههای مملو از فساد و خویشخوریهای کلان در ادارهها و بدتر از همه عادیشدن فساد اخلاقی به خصوص رابطههای نامشروع جنسی میان کارمندان بلندرتبهی دولتی و عدهای از زنان دخیل در فساد خبر میدهد.
بنابراین هرچند تیم دخیل در دسترخوان فساد غنی تلاش کند که جریان خیانت بزرگ غنی و تیم سهنفرهاش را وارونه جلوه دهد، واقعیتها از زبان تکتک افراد در دولت گذشته بیرون خواهد آمد. تاریخ هرگز مسکوت نمیماند!