محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

زندگی‌نامه سلطان‌علی کشتمند (قسمت دوم) ـ مجله‌ی اورال زندگی‌نامه سلطان‌علی کشتمند (قسمت دوم) ـ مجله‌ی اورال

زندگی‌نامه سلطان‌علی کشتمند (قسمت دوم) ـ مجله‌ی اورال

سلطان‌علی کشتمند تحصیلات عالی و اکادمیک خود را در دانشکده حقوق و اقتصاد دانشگاه کابل به پایان رساند و بعد از فراغت، به‌عنوان معلم وارد خدمت به جامعه شد. او به سیاست نیز علاقه‌مند بود، زمانی که او دانش‌آموز لیسه غازی بوده‌ است، در همان لیسه به فعالیت سیاسی نیز آغاز نموده است، خود کشتمند در این زمینه می‌نویسد:

«من در سال‌های ١٩٨٠ میلادی که بحیث صدراعظم افغانستان کار می‌کردم در برخی لمحات، خاطرات دوران آموزش در لیسه غازی را که صفوف درسی قبلی آن در چند متری پیش چشمم قرار داشت، جایی که از آن‌جا به فعالیت‌های سیاسی علاقه‌مند شدم، بیاد می‌آوردم...»
(جلد اول و دوم، ص ٨٥)

ببرک کارمل را بسیاری از تحلیل‌گران، فردی معتدل معرفی می‌کنند که ساختار قومی و انحصاری قدرت در افغانستان را شکست و با رهایی زندانیان و افشای جنایات تره‌کی و امین تلاش کرد تا مردم را با حکومت همراه سازد، اما بسیار دیر شده بود و ایشان توفیق چندانی حاصل نکرد، کشتمند نیز آشنایی با ببرگ کارمل را از دیگر حوادث تاثیرگذار در زندگی سیاسی‌اش می‌داند و او را مرجع قابل اعتمادی برای طرح مسایل روز سیاسی ‌دانسته و می‌نویسد:

«او (ببرک کارمل) معتقد به دموکراسی سیاسی و تشکل روشنفکران در یک حزب دمکراتیک بود. در آن هنگام هنوز مسایل مارکسیستی در صحبت‌های وی انعکاس نداشت».
( جلد اول و دوم، ص ٨٨)

در عین اینکه کشتمند و هم‌قطارانش در اوج شور و شعف سیاسی قرار داشتند، ایشان به‌عنوان کارمند وزارت صنایع و معادن، وارد این وزارتخانه شده و هم‌زمان برای روزنامه‌ها و مجلات آن روز نبز مقالاتی با مضمون سیاسی و اقتصادی می‌نگاشت. این در حالی بود که سردار محمد داوود به مدت ده سال سمت نخست‌وزیری را در اختیار داشت. کشتمند کار در وزارت معادن و صنایع و همین‌طور فعالیت‌های آموزشی را به‌عنوان دو تجربه‌ی گران‌بها می‌داند که در تکوین زندگی‌اش نقش اساسی داشته است و او را با چاله چوله‌های زندگی سیاسی آشنا کرده است.

با استعفای محمد داوود از سمت نخست‌وزیری افغانستان در سال ١٩٦٣ و روی کار آمدن دکتر محمد یوسف (که نسبت به محمد داوود کم‌تعصب و معتدل بود) و اعلام دمکراسی توسط او، کشتمند و دوستانش گام بلند دیگری را به‌سوی دستیابی به قدرت برداشتند. این درحالی بود که او کماکان در وزارت صنایع و معادن مشغول به کار بود. او از دوران صدراعظمی دکتر محمد یوسف یاد می‌کند که سفری پرطمطراق به مناطق مرکزی به راه انداخت. کشتمند که خود در این هیئت عضویت و حضور داشته خاطره‌ای از وضعیت هزاره‌ها در آن ساحات را نقل می‌کند:

«من خود شخصاً شاهد بودم که از همان نخستین لحظات ورود هیات به سرزمین‌های هزاره، از تکانه و سیاه‌خاک تا پنجاب مرکز دایزنگی، هزار‌ان قطعه عریضه از جانب مردم به رئیس هیات، عبدالحی عزیزی؛ وزیر پلان حکومت دکتر محمد یوسف، ارائه گردید. در این عرایض از مظالم حکام دولتی، مأموران جمع‌آوری مالیات‌ها، قضات، تحصیل‌داران، محتسبان، عساکر دولتی و به خصوص از زورگویی‌های کوچی‌ها در موارد مشخص و مشهود شکایت شده بود».
(جلد اول و دوم، ص ١٠٥)

حکام مستبد افغانستان نه تنها به مناطق مرکزی و مردم آن توجهی نمی‌کردند، بلکه خود بر آن‌ها ظلم‌های فراوانی را  روا می‌داشتند، کشتمند در این زمینه می‌نویسد:

«هرچند که این سفر تا حدودی زندگی هزاره‌ها را بهبود بخشید؛ ولی جراحات هزاره‌ها ناشی از استبداد دیرین و اختناق خونین بسیار عمیق‌تر از آن بود که بتوان آن را با مرهم‌گذاری سطحی التیام بخشید، التیام جراحات هزاره‌ها نیاز به کارهای اساسی داشت».
(جلد اول و دوم، ص ١٠٦)
ادامه دارد ...
__
منبع: کتاب «یادداشت‌های سیاسی کشتمند»، نوشته سلطان‌علی کشتمند.

مطالب بیشتری در این بخش