محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

زندگی‌نامه‌ی سلطان‌علی کشتمند (قسمت اول) ـ مجله‌ی اورال زندگی‌نامه‌ی سلطان‌علی کشتمند (قسمت اول) ـ مجله‌ی اورال

زندگی‌نامه‌ی سلطان‌علی کشتمند (قسمت اول) ـ مجله‌ی اورال

برای آشنایی بیشتر مخاطبان مجله با سلطان‌علی کشتمند، شخصیت تاثیرگذار در کشور زندگی‌نامه ایشان با استفاده از کتاب وی (یادداشتهای سیاسی کشتمند) که در سه جلد چاپ و نشر شده است با خوانندگان عزیز مجله‌ی اورال در ۸ قسمت شریک می‌شود:

سلطان‌علی کشتمند فرزند نجف‌علی آن‌گونه که خودش نوشته است: در سال ١٩٣۵ در چهاردهی کابل به‌دنیا آمد؛ ریشه خانوادگی او بازگشت به هزاره‌های دایمرداد و فولادی دارد که در زمان نسل‌کشی هزاره‌ها توسط حاکم جابر؛ عبدالرحمن‌خان (١٨٨٣-١٨٨١) از سرزمین اجدادی‌شان رانده شده و به حوالی کابل مجبور به اقامت شده‌اند. کشتمند در رابطه با دوران کودکی‌اش می‌نویسد:

«با آن که زندگی شخصی من مشحون از حوادث گوناگون است، و لی سال‌های زندگی کودکی و بخشی از جوانی من که مصادف به ده‌های ٣٠ و ٤٠ سده بیستم میلادی می‌باشد، برای من سال‌های کودکی و بی‌خبری بود که در یکی از دهات حومه‌ی کابل سپری گردید. در اینجا نیز دهقانان و سایر زحمت‌کشان فشار و سختی‌های کار اجباری را بدوش می‌کشیدند و مالیات کمرشکن به جنس و انواع محصولات و عوارض ناروای دیگر را از درآمد ناچیز خویش می‌پرداختند و صدا درنمی‌آوردند.»
(جلد اول و دوم، ص ٣۵)

کشتمند داستان دردناکی را از دوران کودکی‌اش (دهه ١٩٣٠) در زمان سلطنت نادرشاه غدار به یاد می‌آورد و می‌نویسد:

«روزی از خزان سال‌های ١٩٣٠ بود که ماموران حکومتی چهاردهی کابل به قریه‌ی ما (قلعه سلطان‌جان) ریختند و چند تن از مردان ده و از جمله پدرم را مورد اتهام و بازجویی قرار دادند. آنان که به جرم مرتکب نشده اعتراف نکردند، زیر چوب قرار گرفتند. ایشان را در کنار جوی پیش قلعه سلطان‌جان چهاردهی توسط دسته‌هایی از خمچه‌ها (شاخه‌ها)ی نوبریده درخت‌های بید، آلوبالو و زردآلو چنان بیرحمانه زدند که از حال رفتند.»
(جلد اول و دوم، ص ٣٦)

سلطان‌علی که مانند قاطبه‌ی هزاره‌های افغانستان دهقان‌زاده بود و به همین دلیل نام‌ خانوادگی‌اش را «کشتمند» اختیار نموده بود، از معدود جوانان هزاره‌ای بود که توانست از تحصیلات متوسطه گذشته و وارد دانشگاه کابل شود. او در این مورد می‌نویسد:

«پدرم مانند پدر کلان و نیکه‌هایم دهقان‌پیشه بود. پدر و مادرمان علاقمند بودند که علی‌رغم دشواری‌های مالی و دوری راه، فرزندان ایشان تحصیل نمایند. چنانکه به همت ایشان من، برادران و خواهرانم همه تا درجه‌ی لیسانس و بالاتر از آن تحصیل نماییم.»
(جلد اول و دوم، ص ٤٧)

کشتمند به تفصیل سوابق معیشتی پدر و اجدادش را بیان می‌کند. او صادقانه پدر و اجدادش را دهقانانی مستضعف و زحمت‌کش توصیف می‌کند:

«پدرم نجف‌علی انسانی زحمت‌کش، مومن، صادق و با مناعت بود و در صداقت میان اهالی قلعه و دوستان شهرت داشت. او دهقانی کم‌زمین شمرده می‌شد و صرف پنج‌ونیم جریب زمین آبی و هشت جریب زمین دشتی از خویشتن داشت… با کار طاقت فرسای پدر و مادرم چرخ زندگی خانوادگی ما به کندی می‌چرخید. مادرم بانویی متواضع، خوش قلب و خیرخواه بود و زحمات توان‌فرسایی را همراه با پدرم برای تامین معیشت و تربیت فرزندان خویش متحمل گردید»
(جلد اول و دوم، ص ٤٩)

در چنین خانواده‌ای طبیعی است که صدر اعظم سال‌های بعد افغانستان، نیز باید کار کند و در چرخاندن چرخ زندگی سخت و دشوار دهقانی، به خانواده‌اش کمک کند. آن‌گونه که خود می‌نویسد:

«من کودکی خویش را با کار دهقانی آغاز کردم و از نوجوانی نیز سال‌هایی را روی زمین در همراهی پدرم کار می‌کردم. من در نگهداری گاوها، در امور آبیاری، دروگری، جمع‌آوری محصولات و خرمن‌کوبی شرکت می‌ورزیدم. چه روزها و شب‌ها را که یکجا با پدرم هنگام نوبت آب کاریز برای آبیاری زمین‌ها و در بهارها برای به جوی برگرداندن بخشی از آب دریای “چمچه مست” که از بالای کوه‌های پغمان سرچشمه می‌گرفت، با قبول دشواری‌هایی سپری می‌کردم» (جلد اول و دوم، ص ٤٩)

اولین و آخرین صدراعظم هزاره‌ی افغانستان، خاطرات تلخی از زندگی نوجوانی‌اش بیان می‌کند که در تدوین شخصیت سیاسی او نقش داشته است:

«من شاهد زحمتکشی‌ها و عرق‌ریزی‌های دهقانان و مزدوران زراعتی از یک سو و شاهد حرص و آز صاحبان اراضی و سودخواران از سوی دیگر بوده‌ام… من شاهد بوده‌ام که چگونه پس از طفولیت و نوجوانی، دوران جوانی کوتاه می‌شد و جوانان به پیری زودرس می‌گرایدند… من رنج‌ها و بدبختی‌های روستائیان زحمت‌کش به ویژه هزاره‌ها را با قلب و وجدان خود احساس کرده‌ام و این منبع الهام برای کار و مبارزه بعدی‌ام بوده‌است…»
( جلد اول و دوم، ص ٦٦)
ادامه دارد......
____
منبع: کتاب «یادداشت‌هایی سیاسی کشتمند»، نوشته‌ی سلطانعلی کشتمند

مطالب بیشتری در این بخش