

پاکستان و چهل سال ویرانگری در افغانستان ـ مجلهی اورال
پاکستان از همان آغاز تولد تاکنون با به میراث بردن مشکلات مرزی افغانستان و بریتانیا، با کابل رابطه خوب نداشته و همواره تلاش کرده که با تضعیف افغانستان ، از تمامیت ارضی خویش دفاع نماید.
خط مرزی دیورند که بخش اعظمی از خاک پاکستان را تشکیل میدهد، به ادعای اغلب زمامدارانی کابل، جزو خاک افغانستان بوده و برای مدت معینی به هند بریتانیایی واگذار گردیده بود، پس از شکست بریتانیا و استقال هند که از بطن آن کشور پاکستان نیز متولد شد، این ادعا مبدل به مشکل و احساس نا امنی برای کشور تازه تاسیس پاکستان گردید.
در حالیکه بنابر شواهدی انکار ناپذیر دیورند یک خط مرزی شناخته شده ای بینالمللی است. اما زمامدارن کابل هیچگاهی با صداقت و هوشیاری نسبت به این موضوع برخورد نکرده اند. گاهی در خفا و پنهانی رو در رویی مقامات پاکستان این مرز را پذیرفته و در عمل کونسلگری افغانستان را در شهر پشاور دایر کرده اند. اما در مقابل کمره های رسانه و در تجمعات مردمی، یک ادعایی پوچ و غیر عملی را علیه بخشی بزرگی از خاک پاکستان زنده نگهداشته و این تنور دشمنی را همیشه گرم گرفته اند.
اما نقش مخرب پاکستان در قبال افغانستان پس از کودتای هفت ثور سال ۱۳۵۷ خورشیدی و سپس اشغال کشورمان از سوی شوروی سابق، وارد فاز جدیدی شده و به اسلامآباد اجازه داد که علناً در امور افغانستان مداخله کرده و تا امروز به مداخلاتش ادامه بدهند. متاسفانه، اسلام آباد در این راستا هیچگاهی در یافتن اجیر و مزدور افغان برای تخریب افغانستان دشواری احساس نکرده است.
پاکستان زمانی متوجه شد که نهاد دولت مرکزی در افغانستان تضعیف شده و اشغال کشور از سوی شوروی، مشروعیت نظام و حکومت را در نزد مردم افغانستان از بین برده است. روی همین خلاء تمرکز بیشتر کرد و توانست که با بسیج هستههای گروهی افغان بر ضد دولت کمونستی اقدام و هم زمینه مداخلات بعدی خود را فراهم کنند که با استفاده از کمکهایی که از سوی جهان به نام کمک برای جنگ در مقابل هیولایی کمونیزم در افغانستان میشد، به نو سازی ساختارهای نظامی و از جمله سازمان خونخوار آی اس آی بپردازند.
پاکستان تاکنون توانسته دست کم دو بار قوای مسلح ملی و منظم افغانستان را نابود و منحل کنند، یک بار با حمایت ااز گروه های مزدور خودش در میان مجاهدین که کابل را نیز به ویرانه مبدل ساخت و دست کم ۶۰ هزار باشنده کابل را به خاک و خون کشاند، سپس از گروه طالبان حمایت کرده و حکومت متزلزل استاد ربانی را نابود کرد که نمیخواست یا نمی توانست برای اسلامآباد خدمات قابل قبول داشته باشند. بدینوسیله پنج سال افغانستان را به گروگان گرفت.
بعد، با ناتو و امریکا در اشغال افغانستان همراه شده و بیست سال گذشته را هم در همراهی ناتو سپری کرده و هم از مخالفان مسلح دولت افغانستان حمایت کرد. پاکستان برای بار دوم توانست قوای مسلح افغانستان و نظام این کشور را در ۲۴ اسد سال جاری با استفاده از ماشین جنگی نیابتی و نوکرانی افغان خود نابود کنند و نگذارد که دولت مرکزی و نظام قانونی و مشروع در افغانستان شکل بگیرد.
در عین حال هم اینک گمانه زنیهای زیادی وجود دارد که پاکستان نمیخواهند تا طالبان به یک دولت فراگیر، وحدت ملی، توسعه، رفاه، رشد اقتصادی و آرامش و ثبات با تمام اقوام و جریانهای سیاسی کشور برسند و تلاش دارد که یک جناح وابسته و تحت تعقیب بینالمللی را در میان طالبان برجسته سازد تا به مقصود خویش برسد، سفر جنرال فیض حمید رییس پیشین آی اس آی در نخستین روزهای سقوط کابل به این شهر و عکس انداختن در هوتل کابل سرینا در همین زمینه و کابینه تک گروهی و تک قومی و تک جنسیتی تشکیل شده گروه طالبان در تحت مدیریت وی در کابل قابل تفسیر است.