محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

جمهوری مجازی افغانستان؛ چگونه یک کشور تنها در سفارت‌خانه‌ها به حیات خود ادامه می‌دهد - مجله‌ی جمهوری مجازی افغانستان؛ چگونه یک کشور تنها در سفارت‌خانه‌ها به حیات خود ادامه می‌دهد - مجله‌ی

جمهوری مجازی افغانستان؛ چگونه یک کشور تنها در سفارت‌خانه‌ها به حیات خود ادامه می‌دهد - مجله‌ی

مجله ی اورال- مسکو؛ پس از 15 اگوست که نیروهای جنبش تروریستی طالبان (ممنوع شده در فدراسیون روسیه) وارد کابل شدند و امارت اسلامی افغانستان را اعلام کردند، جمهوری اسلامی افغانستان که از سوی تمام جامعه‌ی جهانی به رسمیت شناخته شده بود، از بین نرفت و در بسیاری از نمایندگی‌های دیپلماتیک در خارج از کشور به زندگی خود ادامه داد. کسانی که در سفارت‌خانه‌های دولت جمهوری در خارج از کشور بودند، هنوز هم پرچمی را حمل می‌کنند که در کابل امروزی چندان مورد احترام نیست و دیپلمات‌هایی در سفارت‌خانه‌ها کار می‌کنند که از رژیم طالبان حمایت نمی‌کنند.

«روزنامه کامرسانت» این حادثه‌ی دیپلماتیک و موارد مشابه در تاریخ را یادآوری می‌کند.

عمارتی که طالبان آن را نگرفتند
یکی از کارمندان سفارت افغانستان در مسکو در صورت ناشناس ماندن اسم شان  به خبرنامه کومرسانت گفت: ٬٬زمانی که طالبان کابل را گرفتند، انبوهی از خبرنگاران دوربین دار در نزدیکی سفارت جمع شدند. به بالکن رفتم - و همه‌ی آنها لنزهای‌ کمره‌های‌شان را به سمت من گرفتند. نظر خواستند، پرسیدند اسم من چیست؟ اما من فقط گفتم: "متفرق شوید، ما مثل قبل کار می‌کنیم. "و بعد به داخل رفتم،".
عمارت سفارت افغانستان در مسکو در سال 1903 ساخته شده‌است، در سال 1908 توسط کارآفرین «ماتوی پونیزوفسکی» خریداری شد و آن را از سبک «هنری جدید» خارج از مد به سبک نئوکلاسیک بازسازی کرد. و قبلاً در سال 1922، سفارت افغانستان، اولین کشوری که روسیه‌ی شوروی را به رسمیت شناخت، در آنجا مستقر بود.

در آن زمان، قدرت در افغانستان بیش از یک بار تغییر کرده است، و از سال 1996 تا 2001 کابل تحت کنترل همان جنبش طالبان بود - هنوز کاملا جوان و برای جهانیان چندان شناخته شده نبود؛ اما در عمارت پووارسکایا (ساختمان سفارت افغانستان در مسکو)، در آن زمان نه طالبان، بلکه نمایندگان به اصطلاح "دولت مسعود و ربانی" حضور داشتند. رییس جمهور برهان الدین ربانی از سال 1992 تا 2001 به طور رسمی کشور را اداره می‌کرد، اما عملاً فقط ولایت‌های شمالی کشور که عمدتاً تاجیک‌ها و ازبیک‌ها در آن زندگی می‌کنند، تابع دولت او بودند. فرماندهی نظامی نیز به نوبه خود بر عهده‌ی احمد شاه مسعود بود. آنها نماینده‌ی اتحاد شمال بودند که از حمایت نظامی روسیه و هند برخوردار بودند.

وضعیت کنونی با دوره‌ی قبلی حکومت طالبان تفاوت اساسی دارد. اکنون مقاومت ضد طالبان به رهبری پسر احمدشاه مسعود نتوانسته است حتی یک قلم‌رو کوچک را تحت کنترل خود نگه‌دارد، هرچند که هنوز گزارش هایی از ادامه‌ی مبارزه در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود. بنابراین، «سعید طیب جواد» سفیر کنونی افغانستان در روسیه که تنها در سپتامبر 2020 منصوب شد، عملاً نماینده‌ی کشوری است که دیگر وجود ندارد.

سید طیب جواد، سفیر افغانستان روسیه در مصاحبه با خبرگزاری کومرسانت گفت: «زندگی معمول ما تغییر کرده است. ما مجبور شدیم تعداد پرسنل خود را به شدت کاهش دهیم و به دلیل کم‌بود منابع و بودجه باید این روند را ادامه دهیم. با این حال، ما حفظ ضروری‌ترین کارمندان را برای ارایه‌ی خدمات کنسولی و دیپلماتیک به شهروندان و ذی‌نفعان خود مهم می‌دانیم. دیپلمات‌هایی که ماه‌ها بدون حقوق کار می‌کنند، آنها کاملاً سرگردان هستند، احساس می‌کنند ترد شده‌اند، در مورد آینده‌ی خود بسیار نگران هستند و عملاً مستأصل هستند.»

به گفته‌ی سفیر جواد، پیش از این، تمویل سفارت از کابل به صورت سه‌ماهه بود، اما طی شش ماه گذشته، هیات دیپلماتیک به دلایل واضح چیزی دریافت نکرده‌اند. عواید حاصل از خدمات کنسولی را نمی توان قابل توجه نامید و دیاسپورای بسیار بزرگ افغانستان کمک مالی نمی‌کند.

به گفته‌ی آقای جواد تقریبن در همین حالت تمام 62 سفارت افغانستان در جهان اکنون کار می‌کنند. در عین حال، هیچ یک از آنها تحت کنترل طالبان نیست و به گفته‌ی این دیپلمات، حتی با آنها تماس نمی‌گیرد. او می‌گوید: «همه‌ی سفارت‌خانه‌ها و نمایندگی‌های خارج از کشور به طور جمعی تصمیم گرفته‌اند تا با ارایه‌ی خدمات به شهروندان افغانستان، کمک به دیاسپورای ما و حمایت از تلاش‌های سازمان‌های بشردوستانه‌ی بین‌المللی و دیپلمات‌ها برای جلوگیری از یک فاجعه‌ی انسانی در حال وقوع ادامه دهند.»

در همان زمان، سعید طیب جواد در پاسخ به این سوال که آیا سفارت‌خانه‌ها هنوز زیرمجموعه‌ی حنیف اتمر هستند که قبل از ورود طالبان ریاست وزارت امور خارجه را بر عهده داشت یا خیر، گفت: «افغانستان هیچ دولتی در تبعید ندارد. ما در برابر هیچ دولتی پاسخگو نیستیم که قطعا برای دیپلمات‌ها غیرعادی است. با این حال، سفرا و دیپلمات‌های ارشد سابق افغانستان برای هماهنگ کردن برنامه‌ها و تلاش‌ها در راستای یک هدف مشترک، خدمت به مردم افغانستان تا زمانی که ممکن است، در تماس با یکدیگر هستند.»
علاوه بر این، سفارت افغانستان که دیگر نماینده مقامات در کابل نیست، همچنان با وزارت خارجه‌ی روسیه و سایر نمایندگی‌های دیپلماتیک در مسکو تماس می‌گیرد. آقای جواد به خبرگزاری کومرسانت گفت: «البته که ما با وزارت امور خارجه‌ی روسیه همکاری می‌کنیم. ما از حمایت معنوی آنها سپاس‌گزاریم. ما به آنها گفتیم که به محض اینکه خدمات ما دیگر مورد نیاز نباشد، کار را متوقف خواهیم کرد، اما آنها به ما اطمینان دادند که موضوع به رسمیت شناختن طالبان (به عنوان دولت قانونی افغانستان) هنوز در دستور کار قرار نگرفته است. این به این معنی است که آنها می‌خواهند ما به کار ادامه دهیم. ما جلسات منظمی داریم.»

در صفحه‌ی اینستاگرام سعید طیب جواد مشاهده می‌کنید که وی اخیرا در یک مراسم پذیرایی در سفارت انگلیس شرکت کرده، سال‌گرد پیروزی در جنگ دوم قره باغ را به «پولاد بلبل اوغلو» هم‌تای آذربایجانی خود تبریک گفته و همچنان عضو هیئت امنای انجمن بین المللی توسعه اقتصادی (IAED) نیز شد.

پارادوکس ویزا
شرایطی‌که سفارت‌خانه‌های کشور از دولت در پایتخت تبعیت نمی‌کنند، اتفاق غیر نورمال را رقم می‌زند. واقعیت این است که طالبان هنوز به شرایط داخل کشور سر و سامان نداده اند، بنابراین ویزه های صادر شده هم قبل و بعد از سقوط کابل را به رسمیت می‌شناسند.
طالبان در مورد چگونگی ادغام افراد خود در سفارت‌خانه‌های خارجی ایده‌هایی دارند. اما تا کنون با تحقق آن فاصله دارند. دولت طالبان هنوز رسماً به رسمیت شناخته نشده است. شفیع اعظم، رییس بخش روابط اقتصادی وزارت خارجه‌ی افغانستان به کومرسانت گفت: "تا زمانی‌که حکومت طالبان به رسمیت شناخته نشود، صحبت در مورد مشارکت سفارت‌های افغانستان زود است."

در همین حال، ذبیح‌الله مجاهد که سال‌ها از زیرزمینی به نمایندگی از طالبان صحبت می‌کرد و با تسلط طالبان بر کابل، چهره‌ی خود را نشان داد، در 11 اکتبر به خبرگزاری تاس گفت: "اکنون مهم است که سفارت افغانستان در مسکو و سفارت روسیه در کابل مانند همیشه کار خود را از سر بگیرند. پس از آن بحث تغییر کادر دیپلماسی را بررسی خواهیم کرد. کارمندانی که وظایف خود را به درستی انجام نمی‌دهند، ممکن است فراخوان شوند.»

یکی دیگر از طالبان بلندپایه، نماینده‌ی سابق دفتر سیاسی قطر، محمد سهیل شاهین، دیدگاه سومی را در این مورد بیان کرد. وی در مصاحبه با تاس گفت: "به عنوان یک دولت، البته برخی از دیپلمات‌ها را از یک سفارت به سفارت دیگر یا به وزارت خارجه در کابل منتقل خواهیم کرد." ما به آنها (دیپلمات ها ) اطمینان دادیم که آنها به کار خود ادامه می‌دهند، اما واقعا باید به مردم افغانستان و دولت جدید آنها خدمت کنند. اگر قوانین را زیر پا بگذارند، تقصیر آنهاست، اما در غیر این صورت، می توانند به خدمات دیپلماتیک خود ادامه دهند.»

«ماریا زاخارووا»، نماینده‌ی رسمی وزارت امور خارجه‌ی روسیه در 25 نوامبر گفت: در مورد گزارش‌ها در مورد برنامه‌های جنبش طالبان برای تعیین نمایندگان جدید برای نمایندگی‌های خارجی خود در افغانستان - ما این پیام ها را در رسانه ها دیدیم. بر این اساس، هیچ اطلاعیه‌ی رسمی از طرف افغانستان به وزارت امور خارجه‌ی روسیه صورت نگرفته است. برای نتیجه‌گیری در این مورد خیلی زود است.»

اگر نمایندگان طالبان در نهایت در ساختمان 42 جاده پووارسکایا (ساختمان سفارت افغانستان در مسکو)  مستقر شوند، موضوع مهم دیگری قابل توجه است و آن اینکه 200 متر دورتر، در جاده پووارسکایا 15، ساختمان دادگاه عالی روسیه قرار دارد که در سال 2003 طالبان را به عنوان یک سازمان تروریستی به رسمیت شناخته بود که این امر تا هنوز پا برجاست.

سفیرهای بدون دولت
مورد افغانستان مطمئناً نادر است، اما در تاریخ جهان بی‌نظیر نیست. برای مثال، در سال 1922، زمانی که کابل از قبل قدرت بلشویک‌ها را در روسیه به رسمیت می‌شناخت، بسیاری از دیپلمات‌های روسی از انجام این کار خودداری کردند و به دولت موقت وفادار ماندند. از جمله «دیمیتری ابریکوسوف» که در زمان انقلاب اکتبر منشی اول سفارت روسیه در جاپان بود.

در سال 1918، زمانی که رهبر جنبش سفید، دریا سالار «الکساندر کولچاک»، در جاپان بود، دیپلومات‌های تزاری جلساتی را برای او با پرسونل نظامی عالی رتبه‌ی جاپانی ترتیب دادند تا در جنگ علیه ارتش سرخ کمک کنند.

از سال 1921، زمانی که سفیر روسیه در جاپان، «واسیلی کروپنسکی»، سمت خود را ترک کرد و به ایتالیا رفت، آقای «ابریکوسوف» نماینده موقت شد - یعنی رییس هیئت دیپلماتیک. در این سمت، او تا سال 1925 باقی ماند، زمانی که توکیو اتحاد جماهیر شوروی را به رسمیت شناخت.

در تمام این مدت، این دیپلمات به حمایت از بقایای گارد سفید که در سیبری مقاومت می‌کردند، ادامه داد و به مهاجران سفید که به ژاپن نقل مکان کرده بودند کمک کرد.

دیمیتری ابریکوسوف در کتاب خاطرات خود "سرنوشت یک دیپلمات روسی" که در سال 1964 در ایالات متحده و در سال 2008 در روسیه منتشر شد، در مورد کار خود و همکارانی که در وضعیت مشابهی قرار گرفتند نوشت.

در این کتاب از دو دیپلمات روسی به نام «باخمتف» نام برده شده است. گئورگی باخمتف از سال 1911 تا 1917 سفیر امپراتوری روسیه در ایالات متحده بود. بلافاصله پس از کناره گیری امپراتور نیکولاس دوم از تاج و تخت (این اتفاق در 2 مارچ 1917 رخ داد)، داوطلبانه استعفا داد. «با توجه به اینکه مردمی که آزادی را دریافت کرده بودند تزار را دوباره خواهند آورد، او در سمت خود باقی ماند. اما بعد که دولت موقت یکی پس از دیگری دلایلی برای به تعویق انداختن تشکیل مجلس موسسان ایجاد می‌کند و روسیه را برای حکومت جمهوری آماده می‌کند، او نمی‌خواهد در آینده در این فریب شرکت کند و استعفا می‌دهد.

پس از آن، دولت موقت تصمیم گرفت شخصی دیگری با تخلص باخمتف به نام بوریس را به ایالات متحده بفرستد. هدف او از مأموریت دریافت وام از دولت آمریکا برای خرید ماشین آلات کشاورزی بود. دیمیتری ابریکوسوف در کتاب خاطرات خود مینویسد ٬٬ما علاقه‌مند بودیم که دولت موقت چه نوع دیپلوماتی را برای نمایندگی خود در خارج از کشور می‌فرستد. باخمتف خود را فردی باهوش و زیرک نشان داد، اما با تصورات ما در مورد یک دیپلومات روسی بسیار متفاوت بود. ٬٬
در عین حال، تاریخ لهستان از سال 1939 تا 1945 (زمانی که کل کشور تحت کنترل نیروهای آلمانی یا شوروی بود) به طرز شگفت‌آوری شبیه به تاریخ افغانستان در دوره‌ی اول حکومت طالبان است.
«لوکاس آدامسکی»، معاون مدیر مرکز گفتگو  و توافق لهستان- روسیه در مصاحبه‌ای با کومرسانت یادآور شد: «در سال 1939، دولت جمهوری لهستان به رومانی، سپس فرانسه و بعد لندن رفت.» در همان زمان، دولت شوروی موضع خود را در مورد به رسمیت شناختن لهستان تغییر داد. در سال 1939، مسکو دولت لهستان را به رسمیت شناخت که دیگر وجود ندارد و ارتش سرخ مناطقی را که اکنون غرب اوکراین و بلاروس غربی است، اشغال کرد. و در سال 1941، زمانی که آلمان قبلن به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرده بود، روابط دیپلماتیک خود را احیا کرد.
در همان زمان، درست مانند افغانستان در اواخر دهه‌ی 1990، لهستان دارای هوانوردی نظامی بود که در خارج از کشور - در بریتانیای کبیر، مستقر بود و به عنوان بخشی از نیروی هوایی بریتانیا به نیروهای آلمانی حمله کرد. و در آن زمان، سازمان اطلاعات، اطلاعاتی در مورد آنچه در لهستان اتفاق می‌افتاد، از جمله هولوکاست، جمع‌آوری کرد و از ارتش داخلی که در عقب برای استقلال می‌جنگید، حمایت کرد.
درست مانند سفارت‌خانه‌های فعلی افغانستان، دولت لهستانی در تبعید (که شبکه‌ای از سفارت‌خانه‌ها را نیز در اختیار داشت) با کم‌بود جدی پول مواجه بود.
لوکاش آدامسکی به کومرسانت گفت: «دولت لندن عمدتاً با وام‌هایی از انگلستان، تا حدی کم‌تر - از سایر کشورهای متحد زندگی می‌کرد. همچنان استخراج ذخایر طلا از وارشو نیز امکان‌پذیر بود، اما در بین سال‌های 1940 تا 1943 این سرمایه در الجزایر فرانسه قید بود و استفاده از آن غیرممکن بود.
در همین حال، «ذخایر طلای افغانستان» که متعلق به دولت پیشین این کشور بود، اکنون در بانک‌های غربی مسدود شده است و طالبان در تلاش هستند تا جامعه‌ی جهانی را متقاعد کنند تا این پول را به آنها - به منظور «جلوگیری از یک فاجعه انسانی»، آزاد کنند.
به گفته‌ی لوکاس آدامسکی، داستان سفیر لهستان در واتیکان، کازیمیر پوپ، «باورنکردنی» بود: «از آنجایی که ایتالیا تحت حکومت بنیتو موسولینی متحد هیتلر بود، در طول دوره خاصی از جنگ، او حتی نمی‌توانست به رم برود. پس از جنگ، او همچنان رییس هیئت دیپلماتیک بود.

مطالب بیشتری در این بخش