محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

گردهمایی حزب ملت افغانستان در حمایت از گروه طالبان در کابل، معامله‌ی هوش‌مندانه یا سقوط ناکام؟ گردهمایی حزب ملت افغانستان در حمایت از گروه طالبان در کابل، معامله‌ی هوش‌مندانه یا سقوط ناکام؟

گردهمایی حزب ملت افغانستان در حمایت از گروه طالبان در کابل، معامله‌ی هوش‌مندانه یا سقوط ناکام؟


اغلب، حکومت‎‌های تک‌قومی، نژادگرا، پوپولیست و متعصب در افغانستان همواره دنبال چهره‌های معامله‌گر درون جامعه بوده‌اند که با پرداخت مبلغ ناچیز و یا چوکی نمایشی و بدون صلاحیت معتبر، برای رنگ کردن ظاهر حاکمیت‌های تک‌قومی‌شان، آدم اجیر می‌کنند تا از یک‌سو مردم، افکار عامه و به خصوص جامعه‌ی جهانی را فریب دهند و از سوی دیگر با نمایش چهره‌های سست‌عنصر، در خیال فریب یک قوم باشند و در رسانه‌های هم‌سو با خود شان، حمایت همه‌جانبه‌ی یک قشر بزرگ مردمی را بلغور کنند و با فرافکنی تمام، در سایه‌ی شعارهای پوچ و بی‌ارزش، بر مردم ظلم و تعدی کنند و با بی‌پروایی تمام مردم را از حقوق شهروندی و آزادی آنان محرم کنند.

حکومت بی‌پایه‌ و خودخوانده‌ی طالبان که در حال حاضر تحت فشار شدید جامعه‌ی جهانی قرار دارند، در پی رنگ کردن و دیگرگونه جلوه‌دادن اداره‌ی نژادگرا و تک‌قومی‌شان با چهره‌های مزدور و اجیر هستند.
اخیراً، «حزب ملت افغانستان» با پیش‌قراولی آقای «جعفر مهدوی» در یک گردهمایی در کابل، زیر نام «وحدت ملی و صلح پایدار در پرتو عدالت اسلامی» حمایت خود را از طالبان اعلام کرد و خواستار «سهم بیشتر و موثر هزاره‌‎ها در ساختار سیاسی» کنونی افغانستان شدند.

جعفر مهدوی، دبیرکل حزب ملت افغانستان در این گردهمایی گفت که دولت قبلی به ریاست جمهوری اشرف غنی «تاریک‌ترین نقطه در تاریخ افغانستان» بوده‌است. مهدوی گفت: افغانستان استقلال نداشت و سفارت‌خانه‌های خارجی بر همه جنبه‌های حکومت مسلط بودند. خدا را شکر، اکنون از این دوران تاریک عبور کرده‌ایم.

آقای مهدوی در ادامه گفت که «هزاره‌ها به عنوان یکی از چهار قوم اصلی افغانستان، انتظار دارند تا در ساختار قدرت سیاسی و رهبری آن سهم و نقش موثری داشته باشند.» هم‌چنان او اضافه کرد که «در هفته‌ها و ماه‌های آینده، افغانستان شاهد شکل‌گیری یک حکومت همه‌شمول» خواهد بود.

با توجه به وضعیت حاکم در افغانستان و فشار ممتد گروه طالبان بر اقلیت‌های قومی و مذهبی، برگزاری محفلی بر حمایت از طالبان توسط جعفر مهدوی را در روشنایی گزارش‌های نهادهای معتبر حقوق بشری و رسانه‌ای در جهان به بررسی می‌گیریم و در نتیجه خواهیم یافت که چنین کاری در حال حاضر، معامله‌ی هوش‌مندانه است یا سقوط ناکام؟

حکومت سرپرست کنونی طالبان همه – از عسکر دهن دروازه‌ی اداره‌ها گرفته تا افراد مهم در راس تصمیم‌گیری- مشتکل از اعضای آن گروه بوده و به تناسب بسیار بالا از یک قوم خاص‌اند که اکثریت چهره‌های آن پشتون و سنی‌اند و هیچ زنی و هیچ هزاره‌ای تا کنون در آن سهم ندارند.

در همین‌حال «سازمان دیده‌بان حقوق بشر» با انتشار گزارشی مسوولان طالبان در بسیاری از ولایت‌های افغانستان را به کوچ دادن اجباری اقلیت هزاره و شیعه و همکاران حکومت پیشین متهم کرده‌است. به‌گفته‌ی دیده‌بان حقوق بشر این کار با هدف اهدای زمین به هواداران طالبان صورت می‌گیرد که با این‌وجود این زمین‌ها و خانه‌ها به طرف‌داران طالبان توزیع خواهند شد.

براساس این گزارش که چندی قبل منتشر شد، طالبان و شبه‌نطامیان متحدان این گروه از آغاز ماه اکتبر صدها خانواده‌ی هزاره را از ولایت‌های هلمند در جنوب و بلخ در شمال افغانستان کوچ داده‌اند. دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید که رهبران محلی امارت اسلامی افغانستان پیش از این رویه‌ی مشابهی در ولایت‌های دایکندی، ارزگان و قندهار با مردم هزاره و شیعه داشته‌اند.

قابل یادآوری‌ست که هزاره‌ها و شیعه‌‌هایی افغانستان در حال حاضر علاوه بر کوچ اجباری طالبان، قربانی و هدف اصلی حملات شاخه‌ی خراسان داعش نیز است.
دیده‌بان حقوق بشر که گزارش‌های خود را با اتکا به مداراک و گفت‌وگو با باشندگان/ساکنان محلی تنظیم می‌‌کند می‌گوید: «طالبان از زمان به قدرت رسیدن در ماه آگوست شمار بسیاری از هزاره‌ها و دیگر ساکنان این پنج ولایت را وادار کرده تا خانه و کاشانه و مزارع خود را ترک کنند. این دستور، معمولن با یک ضرب‌الاجل چند روزه همراه بوده‌است و قربانیان، هیچ راهی برای شکایت از این تصمیم و دفاع از حق مالکیت خود نداشته‌اند.»

یک تحلیل‌گر پیشین سازمان ملل متحد با بررسی شماری از احکام اخراج گفته است: «به مردم می‌گویند اگر از دستور سرپیچی کنید، بعدا نباید از عواقب این تمرد گله/شکایت کنید.

«پاتریشیا گوسمن»، جانشین مدیر بخش آسیایی دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید: «طالبان هزاراه‌ها و دیگر افراد را به‌دلیل تعلق قومی و سیاسی ‌و با هدف جایزه دادن به هواداران از محل زندگی‌شان [امارات اسلامی] اخراج می‌کنند. به گفته‌ی آقای گوسمن، این رفتار که با تهدید و زور انجام می‌شود و کاملا نامشروع است، به شکل نوعی از تنبیه جمعی نمودار می‌شود.»

در قانون بین‌الملل، تنبیه جمعی، یکی از اشکال مجازات غیرقانونی است که افراد وابسته به یک گروه خاص را بدون آنکه جرمی انجام داده باشند، مجازات می‌کند.
رسانه‌های محلی به نقل از شیعیان هزاره منطقه‌ی «قبه‌الاسلام» در مزار شریف در ولایت بلخ گزارش می‌کنند که شبه‌نظامیان قوم کوشانی، با طالبان برای اجبار آن‌ها به ترک خانه و کاشانه‌ی‌شان، همکاری می‌کنند. در این گزارش آمده است که طالبان تنها سه روز به مردم محل فرصت تخلیه داد و در صورت طولانی شدن مدت تخلیه با هشدار جدی طالبان روبه‌رو بودند.

در ادامه‌ی این گزارش به نقل از یکی دیگر از ساکنان محلی آمده‌است: «در اوایل سال‌های ۱۹۹۰ میلادی مقام‌های محلی زمین‌های وسیعی را به قوم و خویشان، نزدیکان و هوادارن‌شان بخشیدند و با این کار موجب ایجاد تنش‌ میان اقوام و قبایل در محل شدند. در آن زمان، شناسایی مالکان جدید زمین‌ها بسته به این بود که کدام [قوماندان/جنگ‌سالار] قدرت را به دست داشت. کسانی که فکر می‌کنند در آن زمان حق‌شان خورده شده، حالا از طالبان می‌خواهند حامی مطالبه‌ی آن‌ها باشند؛ اما یکی از «کنش‌گران» در هلمند می‌گوید که بازتقسیم زمین‌ها باید به نفع مقام‌های بالای طالبان انجام ‌شود، که طبق آن‌ اموال و زمین‌ها به نزدیکان طالبان بخشیده می‌شود.»

دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید مهم‌ترین‌ موردهای کوچ اجباری مردم در ۱۵ روستا در ولایت دایکندی و ارزگان ثبت شده است؛ مناطقی که طالبان دست‌کم ۲۸۰۰ هزاره را از خانه و کاشانه‌ی شان در ماه سپتامبر آواره کردند. این خانواده‌ها به مناطق دیگر منتقل شده و بنا‌ها و محصولات‌شان را رها کردند. یکی از آوارگان می‌گوید: «پس از به قدرت رسیدن طالبان، نامه‌ای از آن‌ها به دست‌مان رسید که باید خانه‌های‌مان را از آنجا که بر سر مالکیت آن اختلاف است، ترک کنیم. نمایندگانی از ما پیش مقام‌های محلی رفتند و از آن‌ها خواستند در این باره تحقیق کنند؛ اما پنج نفر از آن‌ها بازداشت شدند.»
همین فرد می‌گوید: «پس از اخراج، در خروجی‌های روستا ایست‌ و بازرسی‌های طالبان اجازه خروج محصولات برداشت شده را هم به بیجاشدگان نمی‌دادنند.» پس از رسانه‌ای شدن ماجرا، امرای طالبان از کابل دستور توقف این وضعیت را در ولایت دایکندی دادند؛ اما تا زمان تنظیم این گزارش، هیچ‌کس به خانه و زمین خود باز نگشته است.

در موارد مشابه در ولایت قندهار، طالبان در ماه سپتامبر به ساکنان یک مجموعه‌ی آپارتمانی متعلق به دولت، سه روز فرصت دادند تا خانه‌های‌شان را ترک کنند. حکومت اشرف غنی این خانه‌ها را به کارمندان واگذار کرده بود.

طالبان در گذشته نیز متهم به آزار و اذیت و کشتار و کوچ اجباری  مردم هزاره بوده است. از جمله این گروه متهم به «قتل عام» هزاره‌ها در مزار شریف در سال ۱۹۹۸ میلادی است که به گفته‌ی دیدبان حقوق بشر در آن حداقل ۲۰۰۰ غیرنظامی عمدتاً هزاره، صرف به جرم قومیت شان اعدام شدند.

در گردهمایی که توسط جعفر مهدوی دایر شده‌بود، آیت‌الله واعظ‌زاده بهسودی، یکی از مراجع تقلید شیعیان افغانستان نیز حضور داشت و حمایت خود را از تلاش‌های آقای مهدوی برای مطالبات و نمایندگی از جامعه هزاره اعلام کرد.

بنابر گزارش‌های درز کرده به رسانه‌ها، طالبان برای این‌که حکومت فعلی خود را به شکل فراگیر در بیاورد، معاونینی برای رییس‌الوزرا از اقوام تاجک و هزاره می‌گمارند. هرچند باید گفت که نفس به وجود آوردن مشارکت اقوام در قدرت اقدام شایسته و مردم‌پسند است؛ اما آیا با نصب کردن چند چهره‌ی نمادین مشارکت مردم و عدالت اجتماعی تامین می‌شود؟ و مهم‌تر از آن، آیا می‌توان این حکومت را حکومت همه شمول نامید؟ از قراین اداره‌ی سه ماهه‌ی حکومت خودخوانده‌ی طالبان پیداست که آنان انحصار قدرت به شکل مطلق را آن باور دارد. زمانی‌که فهرست کابینه‌ی سرپرست آنان در دو ماه قبل اعلان شد، هیچ چهره‌ی غیر طالب در آن وجود نداشت. از سوی دیگر بیشتر از ۹۰ درصد این اعضای کابینه‌ی طالبان از قوم پشتون اند. در حالی‌که در افغانستان اقوام متعددی زندگی می‌کنند که از آن جمله پشتون‌ها، تاجک‌ها، هزاره‌ها و ازبیک‌ها از اقوام مطرح در کشوراند.

هم‌چنان اختلافات پررنگ بین شبکه‌ی حقانی و سایر طالبان به شدت وجود دارد. گفته می‌شود پست‌های کلیدی توسط اعضای شبکه‌ی حقانی که حمایت همه‌جانبه‌ی پاکستان را با خود دارند، قبضه کرده‌اند. اکنون که این گروه بر اثر فشارهای جامعه‌ی جهانی و موجودیت چالش‌های جدی داخلی طالبان وادار به تغییرات در کابینه‌ی شان شده‌اند، هیچ تضمینی مبنی بر مشارکت سایر اقوام و اندیشه‌های بازتر، زن‌ها و تأمین حقوق شهروندی به نظر نمی‌رسد. تحلیل‌گران امور به این باورند که طالبان با این ترفند در پی جلب نظر جامعه‌ی جهانی اند، تا آنان را به رسمیت بشناسند.
با توجه به نتیجه‌ای به دست آمده، طالبان هم‌چنان قابل‌اعتماد نیستند و جلب رضایت فردی آقای مهدوی به معنای جلب حمایت همه‌جانبه‌ی هزاره‌ها از طالبان نیست. آقای مهدوی اگر احترام لازم را از طالبان دریافت نکنند، نه تنها معامله‌ی هوش‌مندانه با آنان نکرده‌است که به دام سقوط گرفتار خواهد شد.

گفتنی‌ست که هزاره‌ها نه تنها در طول تاریخ از اندیشه و برخورد طالبان صدمه دیدند که خیانت‌ها و ظلم‌های بی‌‎شماری از سوی طالبان و افکار حامی آنان بر هزاره‌ها وراد شده‌اند. طالبان اگر جرات و صداقت در تشکیل حکومت همه‌شمول دارند، کوچک‌ترین کاری که باید بکنند، بابت جنایت‌هایی که در طول بیست‌سال گذشته بر مردم افغانستان وارد کرده‌اند، عذرخواهی کنند و در جدی‌ترین مورد، اگر آنان بر هزاره‌ها احترام دارند و خواهان شمولیت‌شان در حکومت طالبانی هستند، بابت خسارت‌هایی که در طول تاریخ بر هزاره‌ها وراد کرده‌اند غرامت پرداخت کنند.  

مطالب بیشتری در این بخش