محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

هزاره‌ها و ضرورت درنگ جدی بر سه اصل مهم و حیاتی هزاره‌ها و ضرورت درنگ جدی بر سه اصل مهم و حیاتی

هزاره‌ها و ضرورت درنگ جدی بر سه اصل مهم و حیاتی

هزاره‌ها در بیست‌سال اخیر با اندک فرصتی که نظام نوپای دموکراسی به وجود آورده بود، توانستند محکی بر فرصت‌های به دست آمده بزنند و اندکی خود را در مقام ظهور و بروز توانایی کار برسانند. هرچند این بروز هزاره‌ها به چشم دیگران رفته‌رفته سنگین می‌نمود؛ اما آدرسی شد برای مسیر عبور از محرومیت تاریخی. با آن‌هم اگر به صورت موشگافانه به سعود هزاره‌ها در این بیست‌سال، به طرف امکانات آموزشی، بازار سیاست و شمولیت آنان در اداره‌های دولتی نظر بیندازیم، خیلی قابل نقد است و در نگاه منتقدانه نمی‌توان از کنار جست‌وخیر هزاره‌ها به طرف این فرصت‌ها به سادگی گذشت؛ اما در یک نگاه بدبینانه سقوط جمهوری متزل‌زل، دست هزاره‌ها را از تمامی فرصت‌های پیش‌رو که در افغانستان خلق می‌شد، کوتاه کرد. با این‌وجود چه باید کرد؟

هزاره در بیست‌سال گذشته هم‌چنان با اندک‌ترین امکانات به آموزش روآوردند. خانواده‌های هزاره در این مدت، مال و اموال خانه‌ی‌شان را فروختند، زمین شان را به گیرو دادند، از وعده‌های غذایی‌شان کاستند تا دختر و پسر شان را به مکتب و دانش‌گاه بفرستند. تا این مرحله قهرمانان واقعی در این بیست‌سال پدر و مادر هزاره است که فرزندان دانش‌گاهی به جامعه تقدیم کردند؛ اما چالش اصلی هنوز سر راه پدر و مادر و به خصوص فرزندان هزاره وجود دارد: اقتصاد ضعیف!

در عرصه‌ی آموزش هم‌چنان تخصص لازم در یک مقیاس بالا که جواب‌گوی تمامی نیازمندی هزاره‌ها در گوشه‌وکنار کوهستانات هزاره‌جات باشد به دست نیامده‌است. در بیست‌سال گذشته فرزندان هزاره به دانش و تخصصی که بیش از آن‌چه که ضرورت اولیه‌ی این مردم باشد، دست نیافتند و بیش‌تر به دنبال رشته‌های تحصیلی رفتند که زمینه‌ی کاری آن از نگاه ذهنی در حکومت افغانستان هنوز مهیا نشده بود و سدهای گوناگونی همه‌روز پیش پای جوان تحصیل‌کرده‌ی هزاره سبز می‌شد. با این‌وجود نیاز هزاره بیش از آن‌چه در این مقطع زمانی مطرح است، تخصص است.

با توجه به دو مورد بالا، هزاره‌ها در بخش سیاست جست‌وخیزهایی در این مدت داشته‌اند؛ اما به صورت همه‌جانبه سیاست‌مداران هزاره نتوانستند، نمایندگان تمام و کمال مردم هزاره باشند. سیاست‌مداران هزاره در این بیست‌سال اشتباه‌های بزرگی داشته‌اند که در مقطع‌های مختلف مردم را ناامید کرده‌اند. یا به عبارت دیگر می‌توان گفت که هزاره‌ها در بیست‌سال گذشته، سیاست‌مدار واقعی نداشته‌اند و اکنون نیز ندارند. پس چه باید کرد که هزاره‌ها روی پای خود شان بایستند و بدون انتظار از جناح‌های دخیل در امور کشوری، خودشان با توانایی خودشان حساب شوند؟

  چاره‌ی کار درنگ بر سه اصل مهم و حیاتی برای هزاره‌هاست که به صورت ضمنی یادآوری شد: «اقتصاد»، «تخصص» و «سیاست». در ادامه‌ی این یادداشت، به راه‌های بالابردن این سه مورد اشاره می‌شود و در توضیح هر بخش، امکان‌هایی برای کمک همه‌جانبه برای تمامی هزاره‌ها در این یادداشت بررسی می‌شود.

  1. اقتصاد: هزاره‌ها با وجودی‌که توانستند حداقل یک نسل دانش‌گاهی تربیت کنند؛ اما وضعیت پیش‌آمده اجازه نداد که نسل دانش‌گاهی جبران مصرف تحصیلات خود را داشته باشند و خانواده‌ی خود را از منجلاب فقر و تنگ‌دستی بیرون بکشند. این مورد مشکل جدی هزاره‌هاست و باعث شده است که هزاره بدون پشتوانه‌ی اقتصادی نتوانند دست به کارهای بزرگ اقتصادی بزنند. از سویی دختر یا پسر فارغ شده از دانش‌گاه اگر صاحب کاری در این مدت هم شده‌اند، صرف معاش‌بگیر یک اداره بوده است که متاسفانه در افغانستان هیچ معاشی برای سرمایه‌گذاری کافی نیست و صرف می‌تواند خرج و مصرف روزانه‌ی یک خانواده را پوره کند. با توجه به وضعیت به وجود آمده، فرصتی که از دل این وضعیت می‌توان به آن امیدوار بود، مهاجر شدن هزاره‌ها به کشورهای توسعه‌یافته‌ی جهان است. هزاره‌هایی‌که در خارج دست شان به کار و درامد بند است، در قدم نخست باید روی اقتصاد شان تمرکز کنند. این مورد حتا اگر در حد خانواده و کسب دارمد شخصی متمرکز باشد هم کافی‌ست؛ چون اگر تک‌تک خانواده‌های هزاره در کشورهای پیش‌رفته بتوانند صاحب اقتصاد و منابع مالی خوبی باشند، مشکل اولیه‌ی خانواده‌ی هزاره حل شده است. امیدواری دیگری که از دل یک خانواده‌ی پول‌دار هزاره جوانه می‌زند این است که او می‌تواند دست به کار اقتصادی در هر گوشه‌ی دنیا بزند و از آن طریق هم به هزاره‌های بازمانده در افغانستان کمک مالی کنند و هم‌ با توجه به این نگاه، می‌توان روی پروژه‌های بزرگی در کشور از طریق سرمایه‌گذاری توسط هزاره‌های که بنیه‌ی اقتصادی خوب دارند، امیدوار بود. با این‌کار چهره‌ی هزاره از کراچی‌وان روی خیابان به یک هزاره‌ی کارآفرین در سطح جامعه تغییر خواهد کرد.
  2. آموزش و تخصص: هزاره‌ها بیش از هر زمانی باید به آموزشِ مبتنی بر نیازمندی‌های روز جامعه تاکید داشته‌باشند. درست است که آموزش در هر بخشی خوب و مفید است؛ اما نیازمندی‌های اولیه‌ی ما تخصص در رشته‌های کاربردی‌ست که مشکلات روزمره‌ی مردم را در کوهستانات هزاره‌جات بتواند مرفوع کند. به طور مثال هزاره‌ها باید برای رفع نیازمندی‌های محلی، در بخش زراعت و مال‌داری، برق و آب‌رسانی، سرک و ساختمان، طبابت، زمین‌شناسی، معدن و... تخصص داشته‌باشند تا مردم را از ناحیه‌ی درامد طبیعی شان در روستا دل‌گرم به زندگی کنند. در شهر هم‌چنان بیش از هر مورد دیگر، باید به تخنیک و امور تکنالوژی باید تمرکز شود تا هر هزاره بیش از قیافه‌ی نمادین و لهجه‌ی مخصوص به خودش، در این بخش با تخصص‌اش حرف بزند. با توجه به وضعیت به وجود آمده، این مورد هم‌چنان نیازمند تمرکز کسانی‎ست که در کشورهای توسعه‌یافته دست‌شان برای فراگیری تخصص در هر بخش مورد نیاز باز است. باز هم تاکید می‌شود که افراد متخصص و درس‌خوانده در خارج می‌توانند با سرمایه‌ای که در اصل اول یادآوری شد، در کشور هم سرمایه‌گذاری کنند و هم مردم را در بخش‌های مختلف آموزش بدهند. از سویی هزاره‌ی صاحب تحصیل و تخصص باید رویاهای بزرگ داشته باشند و تلاش کنند در آینده‌های نه چندان دور، از طریق آموزش‌هایی که دیده اند در اقتصاد جهانی سهیم شوند.
  3. سیاست و توانایی تبانی با کشورها و سیاست‌مدارانِ کشورهای توسعه‌یافته: چنان‌چه در بالا اشاره شد، هزاره‌ها از نداشتن سیاست‌مدارهای کار کشته و توانا رنج می‌برند. این فقدان با توجه به دو اصل بالا قابل جبران است. اقتصاد ضامن آموزش و تخصص است و آموزش و تخصص زبان و نماد توانایی هر جامعه‌ای در دنیا. تحصیل‌یافته‌ها و اهل کار در کشورهای توسعه‌یافته باید تمرکز اصلی‌شان بر شکوفایی هزاره و معرفی آنان به عنوان مردم صلح‌دوست و مستعد به پیش‌رفت و تعامل با دنیا باشند. با تاسف  باید یادآور شد که هزاره‌ها در طول تاریخ هرگز معرف خوبی در دنیا نداشته‌اند. دلیل آن‌ این بوده/است که هزاره را در دنیا خود هزاره معرفی نکرده است، بل هزاره همواره در تاریخ توسط کسانی به دنیا معرفی شده‌اند که خود معرف‌ها خواسته‌اند که چگونه انسان هزاره را به دنیا بنمایانند، نه آن‌چه‌که انسان واقعی هزاره در افغانستان و دیگر کشورهای دنیا زندگی می‌کنند. جبران این نقیصه و فقدان بزرگ تاریخی داشتن «توانایی معرفی» است که با توجه به اصل‌های ذکر شده راه معرفی هزاره در دنیا را باز می‌کند. پس نباید فراموش کنیم که اقتصاد معتبر، دانش و تخصص و سیاست توانایی تبانی با دیگران، می‌تواند هزاره را «هزاره» به دنیا معرفی کند نه آن‌چه که از زبان دیگران در مورد انسان هزاره بلغور می‌شوند.

مطالب بیشتری در این بخش