

بحران و فاجعه وسعت بیشتر پیدا میکند، طالبان منتظر چهاند
حضور گروه طالبان در کابل سه ماه شد، از آغازین روزهای حضور این گروه در شهرکابل زمزمههای بسیاری برای تشکیل حکومت فراگیر و همهشمول شنیده میشد، جهان و کشورهای حامی طالبان خوشبین بودند تا از بطن گروه طالب حداقل حکومت در قد و قامت بیرون بیاید تا هم بتوانند کشورهای حامی این گروه منافع سیاسی شان را دنبال کنند و هم از به رسمیت شناختن این گروه احساس ندامت نکند.
اما عملکرد گروه طالبان در سه ماه اخیر نشان داده کشورهای حامی این گروه در دو دهه اخیر هنوز خوب به نبض این اسلامگرایان افراطی آشنایی پیدا نکرده است و روزی ممکن دامن همین کشورها را بگیرد و ببلعد. اکنون هیچ کشوری جرات نمیکند برای به رسمیت شناختن این گروه پا پیش بگذارد.
کشورهای همسایه افغانستان همواره از تغییر در رفتار و کردار طالبان دفاع میکردند و بیان میکردند طالبان نسل دوم، متفاوتتر از نسل اول شان است اما اکنون این بر آوردشان هر روز خلاف پیش بینیها را ثابت میکند.
طالبان در اولین روزهای حضورشان به زنان اجازه کار در ادارات دولتی را ندادند و همه را بدون استثنا خانهنشین کردند و لقمه نان زنان شاغل را گرفتند. پس از اعلام عفو عمومی از سوی طالبان هم اکنون کشتار هدفمند و عمودی از سربازان سابق ارتش ادامه دارد و هیچ خانهای نیست که شلاق ظلم این گروه را نخورده باشد.
ستیز با هزارهها را گروه طالبان به صورت علنی انجام میدهد. از کوچ دادن اجباری تا هتک حرمت به رهبر هزارهها و تخریب خانههایشان را ادامه میدهد.
دانشگاهها بهرروی دانشجویان بسته گردید. مکاتب اجازه حضور دختران را دریافت نکردند و از ادعای ایجاد حکومت همهشمول هم اکنون حضور پشتونها 99.5 درصد تاجیک ها در قدرت 0.25 درصد، ازبکها 0.25 درصد و هزارهها صفر است ولی هر جا مقامهای طالبان فرصت پیدا میکنند میگویند حکومت ما همهشمول است و همه اقوام در قدرت حضور دارد.
طالبان جدا از تغییرات و ضربههای محکم در مدیریت سیاسیشان که بر پیکر کشور وارد میکنند این گروه به طور مطلق نان دستر خوان مردم را دزدیده است، مردم در حالت رقت بار به سر میبرند در ولایتهای درجه سوم برای زنده ماندن میجنگند یا دختران شان را لیلام میکنند و یا به جادهها از شدت گرسنگی میخوابند ولی طالبان کوچکترین توجه و نگرانی از بابت وضعیت حاکم در کشور ندارد.
طالبان تصور میکنند لجاجت با خواستههای جامعه جهانی سر انجام باعث خواهد گردید کشورها این گروه را به رسمیت بشناسد این که با چه قیمتی، برای شان مهم نیست. لجاجت این گروه و تن ندادن به خواستهای مردم و جامعه جهانی کشور را به انزوا خواهد برد و بحرانی را خلق خواهد کرد تا جهان نتواند مدیریت کند.
طالبان نمیدانند و یا نمیخواهد بدانند که ما در عصری زندگی میکنیم که با پدیده "جهانی شدن" مواجهایم. تجربه ثابت کرده است ستیز با جهانی شدن و موج جهانی شدن نه ممکن است و نه عقلانی. هماکنون مرزهای سنتی در مقابل موج جهانی شدن بیمعناست و در صورتیکه کشوری بخواهد در مقابل این موج ایستادگی کنند حد اقل در درون کشور شان از ثبات و پایداری برخوردار باشد تا به صورت عمومی در مقابل موجهای جهانی شدن بیایستد.
طالبان هماکنون نه مشروعیت ملی دارد و نه مشروعیت بینالمللی. فقط گروه تکرو قومیاند که دیگر اقوام کشور را به گروگان گرفته است. اینها حکومتداری با زور و تفنگ میخواهد ولی تاریخ نشان داده است حکومت با زور نه دوام دارد و نه مورد پسندید مردم واقع میشوند. فقط عبرتی برای نسلهای بعدی خواهد شد.