

رفاه اجتماعی در افغانستان
اگر افراد، از تأمین حداقل مواد غذایی، مسکن و پوشاک شان که جزو نیازهای اولیه است، عاجز باشند، درواقع بسیار فقیر و از رفاه اجتماعی بهکلی محروم هستند، اما اگر تنها قادر به تأمین حداقل مواد غذایی، مسکن و پوشاک خود باشند، گفته میشود که سطح زندگی و رفاه اجتماعیِ آنان، بسیار پایین است. از طرف دیگر، اگر آنان از تنوّع بیشتری در غذا، مسکن، پوشاک و خدمات دیگر، نظیر بهداشت مناسب، آموزش، فراغت و غیره بهرهمند باشند بهطور نسبی، از رفاه و سطح زندگی بالاتری نیز برخوردار خواهند بود.
افغانستان، حدود سه دهه است که درگیر بحران است، دلایل و علل بحران هر چه باشد، این بحران سبب شده که این کشور در ابعاد گوناگون، سالها از قافله و کاروان پیشرفت بشری عقب بماند، دسترسی به بهداشت، مسکن، آموزش، اشتغال و لوازم اولیّهی زندگی امروزی حق هر شهروند محسوب میشود، مردم افغانستان نهتنها از این امتیازات برخوردار نیستند؛ بلکه در تأمین نیازهای ابتدایی و ضروری خود ناتوان بوده و مردمان زیادی، بهدلیل فقر، گرسنگی و بیماریهای قابل پیشگیری و درمان، با مرگ دستوپنجه نرم میکنند.
البته، ملّتهای بسیاری در جهان بودهاند که جنگ و درگیری دمار از روزگار آنان درآورده بود؛ امّا با برداشتن موانع، تصمیم درست و عملکرد صحیح با یک جهش، راههای طولانی را در زمان کوتاه طی کردند و به رفاه دست یافتند، دو نمونهی عینی آن کشورهای ژاپن و آلمان میباشند که بعد از جنگ جهانی دوّم، بسیار سریع و برقآسا به توسعه، پیشرفت و رفاه عمومی رسیدند.
اما باید گفت که کشور افغانستان، بهدلیل وجود موانع گوناگون هنوز در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ردیف عقبماندهترین کشورها قرار دارد و مردم آن، از رفاه و آسایش عمومی محروم و اکثر قریب بهاتفاق خانوادهها حتّی از تأمین امکانات اولیّهی زندگی خود، ناتوان هستند. هرگاه اصلاحاتی در این کشور آغاز شده است تا بتواند رفاه نسبی را برای مردمان این کشور، فراهم سازد با شکست مواجه شده است، در حال حاضر و با سقوط نظام جمهوری اسلامی افغانستان و روی کارآمدن حکومت طالبان برای دوم، فقر و بیکاری در کشور بیداد میکند و اگر جامعه جهانی به داد مردم افغانستان نرسند، در زمستان پیش رو ما شاهد فاجعه انسانی خواهیم بود، سازمان ملل هم نسبت به فاجعه انسانی در افغانستان هشدار داده و از کشورهای عضو خواستهاند که به مردم افغانستان کمک کنند.
مشکل اساسی دیگر اینکه در افغانستان، هیچگاه حکومتها خود را در قبال رفاه و آسایش شهروندان مسئول ندانسته و هیچ کاری را برای رفاه و آسایش مردم انجام ندادهاند؛ لذا مردم افغانستان هرگز دارای رفاه و آسایش نبوده و همیشه از فقر و ناامنی رنجبردهاند.
منبع:
1. دایفولادی (1377)؛ افغانستان: قلمرو استبداد؛ [بیجا] : نشر فدراسیون آزاد ملّی، چاپ اول.
2. رحمانی یزدری، علیجان (1388)؛ افغانستان و مشکلات اجتماعی؛ عوامل و راهکارها؛ قم: انتشارات میراث ماندگار، چاپ اول.
3. رحمانی یزدری، علی جان (1388)؛ علل عقبماندگی افغانستان و راههای بیرونرفت؛ قم: انتشارات میراث ماندگار، چاپ اول.
4. واعظی، حمزه (1381)؛ افغانستان و سازههای ناقص هویت ملّی؛ تهران: محمدابراهیم شریعتی افغانستانی، چاپ اول.