_21069.jpeg)
_21069.jpeg)
چرا دروازههای مکاتب به روی دختران افغانستان بسته شده است
چرا دروازههای مکاتب به روی دختران افغانستان بسته شده است
این سوالی است که در نزد بیشترین افراد هیچ جواب منطقی نیافته است که با تغییر نظام یک کشور در بخش آموزش سکتگی به وجود آید؛ زیرا واضح است بخش آموزش پرورش هر کشور جدا از بخشهای دیگر آن کشور است. اما؛ متاسفانه در افغانستان بخش آموزش و پرورش گره محکم به سیاست خورده و به یک موضوع سیاسی مبدل شده است.
هزاران دختر افغانستان مسوول پرداخت این هزینه شدهاند و قربانی این خواستهای ناخواسته شدهاند اما؛ بیایم بیشتر دقت کنیم که این مشکل ریشه در کجا دارد و چرا دختران افغانستان از اساسیترین حق شان که آموزش است محروم میشوند. و چرا بین موضوعات آموزشی و سیاسی پیوند عمیق داده میشود.
در اخیر نیمه دوم سال تعلیمی ۱۴۰۰ قرار داریم درست زمانی که دانشآموزان در سالهای گذشته نزدیک به امتحانات سالانه بودند و یا با گذشت امتحان به صنوف بالاتر ارتقا میکردند اما؛ امسال دانشآموزان دختر بعد از ختم نیمه اول سال تعلیمی دیگر به مکتب نرفتهاند و نیم از سال تعلیمی ۱۴۰۰ شان به هدر رفته است.
بهانههای زیادی برای طالبان وجود دارد که آنها نمیخواهند درهای مکاتب را به روی دختران افغانستان باز کنند که این بهانهها را به مشکلات تخنیکی در سکتور معارف ربط میدهند. اما؛ به نظر اغلب نه تنها که مشکلات تخنیکی در سکتور معارف وجود ندارد بلکه طالبان خود در صدد بهانهجویی هستند تا مانع بازگشایی مکاتب بروی دختران افغانستان شوند.
اما به راستی چرا طالبان با آموزش دختران افغانستان مخالفت میکنند؟
واضح است که واقعاً طالبان چی میخواهند. بله طالبان میخواهند که جامعه افغانستان را تغییر دهند و افغانستان را طوری که خودشان میخواهند داشته باشند و تنها گزینه برای رسیدن به این هدف شان ممانعت دختران از حق آموزش میباشد؛ چون دختران امروز مادران فردا هستند و تغییر مثبت یا منفی در هر جامعهیی نخست از زنان همان جامعه شروع میشود.
اگر دختران بتوانند درس بخوانند حتماً مادران آگاه میشوند و خود نسل آگاه را به جامعه تقدیم میکنند که طالبان از فردای روشن افغانستان هراس دارند و به همین خاطر میخواهند که با آموزش دختران مخالفت کنند؛ و ما وارث یک افغانستان باشیم که مادران آگاه نداشته باشد و چه آنکه نسل آگاه را در کشور تقدیم کنند.
آمنه که مادر سه فرزند است و دختر کوچکاش مرسل که صنف چهارم و پسر اش احمد که صنف دهم مکتب هستند هر دو میتوانند به مکتب بروند و اما؛ دخترش نجمه که صنف دوازدهم مکتب است نمیتواند که به مکتب برود و برای مادرش آمنه نگرانی شدیدی پیدا شده که مبادا سرنوشت دخترش نجمه همانند خودش که درست در دو دهه قبل با آمدن طالبان به افغانستان از حق تحصیل باز ماند و دیگر نتوانست که درس بخواند شود. خاطره تلخ که آمنه از دو ده پیش در افغانستان دارد واقعاً نمیخواهد که برای دومین بار در تاریخ افغانستان تکرار گردد و دختران و زنان افغانستان قربانی این بازی سیاسی شوند.
پس بهتر است که موضوعات سیاسی افغانستان دور از موضوعات آموزشی حل و فصل گردد، و باز گشایی مکاتب دختران در کشور در اولویت برنامههای نظام فعلی کشور قرار داده شود و به قول خودشان «مشکلات تخنیکی که وجود دارد» را زودتر حل کنند تا بیشتر از این دختران از حق آموزش محروم نشوند.