محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

از مزارشریف تا جوزجان؛ طالبان به نام عُشر و کمک‌های مالی اخاذی می‌کنند از مزارشریف تا جوزجان؛ طالبان به نام عُشر و کمک‌های مالی اخاذی می‌کنند

از مزارشریف تا جوزجان؛ طالبان به نام عُشر و کمک‌های مالی اخاذی می‌کنند

از مزارشریف تا جوزجان؛ طالبان به نام عُشر و کمک‌های مالی اخاذی می‌کنند

 

نام من سکینه است و اخیراً ساعت ۲ بعد از ظهر از شهر مزارشریف به سمت ولایت جوزجان سفرم را آغاز کردم. حالا ما زنان افغانستان بدون محرم نمی‌توانیم خانه را ترک کنیم. در این سفر یکی از اقوام زن به همراه همسر و پسرش همراهم است.

هنگامی که از محدوده شهر مزارشریف خارج می‌شوید، یک پوسته‌ی امنیتی وجود دارد که اکنون طالبان در آنجا قابل مشاهده هستند. آن‌ها وسایل نقلیه را جستجو می‌کنند، مسافران داخل آن را بررسی می‌کنند، سپس بکس‌ها را تلاشی می‌کنند. با این حال، در پوسته‌ها، یک مقام طالبان وجود دارد که کارش گرفتن پول از رانندگان است. همراه او دانش‌آموزی است که سلاح حمل می‌کند. در این‌جا طالبان دیده می‌شوند که با موتورسیکلت در بزرگ‌راه گشت می‌زنند.

 

در سه ساعت رانندگی تا ولسوالی اندخوی جوزجان، از حدود یازده پوسته عبور کردیم. راننده نادر (نام مستعار) اهل مزارشریف است و گفت: «طالبان از هر خانوار کمک‌های مالی جمع‌آوری می‌کنند و هرکس به اندازه توان خود به آنها پول می‌دهد. 100 افغانی هم دادم. برخی باید بیشتر پرداخت می‌کردند و برخی باید تغذیه می‌شدند. پس دروازه خانه شما را می‌زنند؟

 آن‌ها افراد برجسته‌ی منطقه را برای این کار استخدام کرده‌اند و به خانه‌های ما می‌آیند اما دو طالب آن‌ها را همراهی می‌کنند. بر علاوه کابل و مزارشریف بارها به جوزجان سفر کرده‌ام. با عبور از زندان شبرغان، دیدم که دروازه اصلی باز است و طالبان نیز در آن‌جا گشت می‌زنند. تمام پوسته‌های این شاه‌راه تحت تأثیر جنگ قرار گرفته است و اکنون پرچم‌های طالبان بر بام آن‌ها به اهتزاز درآمده است.

وقتی وارد اندخوی شدم انگار همه چیز به کلی تغییر کرده است. مثل یک شهر خالی از سکنه است. همه مغازه‌ها بسته هستند. به من گفتند ساعت 5 عصر به دستور طالبان دکان‌ها را بسته‌اند. وقتی وارد شدیم ساعت چهار بود. منع آمد و شد در شب وجود دارد که از غروب شروع می‌شود. علاوه بر ممنوعیت موسیقی در موترها و توصیه زنان به پوشش اسلامی، استفاده از گوشی‌های هوشمند نیز باید اجتناب کنند. این‌جا در خانه خاله‌ای یکی از آشنایانم اقامت کردم که به من گفت این بار وقتی طالبان به منطقه شان آمدند جنگ شد. اوضاع این‌جا با کابل و مزارشریف یا دیگر شهرهای بزرگ فرق داشت. او می‌گوید: «به نظر می‌رسید جلوی خانه ما جنگ جریان داشت. بسیاری از اقوام به همراه فرزندان‌شان برای پناه‌گرفتن به خانه ما آمدند. بچه‌ها آنقدر ترسیده بودند که جیغ می‌زدند و در اتاق‌های زیرزمین و طبقه بالا از این گوشه خانه به آن طرف خانه می‌دویدند. خاله گفت: آن روزها روزهای وحشت‌ناک جنگ بود. جنگ سه روز ادامه داشت و در این جنگ بسیاری از دکان‌ها به آتش کشیده شد و شیشه‌های بازارها شکست. او گفت: «در روزهای اول، طالبان هر گوشه‌ی خانه ما را تلاشی کردند و مردان را دستگیر کردند. من یک ماشین خیاطی داشتم که برای آن‌ها جدید بود و از من پرسیدند که این چیست. خاله دوست‌ام گفت که آن روز طالبان بکس‌ها و همه چیز ما را تلاشی کردند اما چیزی پیدا نکردند. به خانه یک ثروتمند رفتند و آن را تخریب کردند. مردان خانه ما 10 روز بعد آزاد شدند. آن‌ها بسیار شکنجه شده بودند.» او می‌گوید: «وقتی دعوا تمام شد، به شوهرم گفتم با من به بازار برود، چیزهایی برای خرید نیاز داشتیم. شوهرم گفت برو، اتفاقی نمی‌افتد، اما دیدم با زنانی که جوراب و بوت‌های باز می‌پوشیدند، توسط طالبان بدرفتاری می‌شود. بعد از آن از ترس خارج نشدم. سپس جنگ در شبرغان شروع شد و اقوام بیشتری به خانه ما آمدند. خاله می‌گوید که طالبان قبل از رسیدن به شهرهای بزرگ در روستاهای دور افتاده حضور داشتند. او قصه کرد که اکنون 65 ساله است. «وقتی کوچک بودم و به مدرسه می‌رفتم چادری آبی رنگ نبود. یونیفرم ما دامنی بود که تا زانو بود و جوراب می‌پوشیدیم. اما طالبان دستور چادری را دادند روز به روز دستورات‌شان سخت‌تر می‌شود.

 

وقتی بیرون رفتم، تعداد زنان در بازارها کاهش چشم‌گیری داشت. در این‌جا، طبق دستور طالبان، زنان می‌توانند با جوراب و چادری آبی یا سیاه بیرون بروند.

دختران کوچک اکنون مجبورند روسری بپوشند که قبل از دوران طالبان روسری و نقاب نداشتند، آن‌ها کودک محسوب می‌شدند. همانطور که به سمت منطقه پیش می‌روید، متوجه می‌شوید که زنان کم‌تر از حد معمول دیده می‌شوند و مدارس بسته می‌شوند و اکنون طالبان مسئول هستند. در این‌جا من هم‌چنین فرصت ملاقات با بسیاری از دختران جوان را داشتم. برخی از آن‌ها در سال آخر دانشگاه جوزجان با فاصله اندکی بودند و اکنون در خانه‌های خود گیر افتاده‌اند. حتی دختران مدرسه‌ای هم ناامید هستند و می‌ترسند که سرنوشت تحصیل‌شان چه می‌شود و آیا اکنون که سال‌های گران‌بها از بین رفته‌اند راهی برای آینده وجود دارد یا خیر زنان آنجا می‌گویند که حتی کسانی که به کار فراخوانده شده‌اند، حقوق دریافت نمی‌کنند. طالبان لباس مکتب را از خاکستری به سیاه تغییر داده‌اند، اما دختران قادر به رفتن به مکتب نیستند. مریم بی بی را اینجا دیدم که تکه‌های نارنجک‌هایی را که سال‌ها پیش طالبان به خانه‌اش انداخته بود، روی شانه و زانویش دارد. او در آن روز یک پسر را نیز از دست داد. شوهرش مامور امنیتی بود و حالا پسرش مامور امنیتی است که از ترس طالبان نمی‌تواند در خانه بماند. چندین خانواده در جوزجان به من گفتند که طالبان نه تنها غذا بلکه پول نیز از آن‌ها گرفته‌اند. ساکنان این منطقه می‌گویند که اکنون قبوض برق دو برابر شده و کاهش بار نیز رو به افزایش است. به من گفتند که طالبان از افراد مختلف پول جداگانه گرفته‌اند، مثلاً 1000 افغانی از معلمان و 5000 افغانی از یک تاجر. عروس مریم بی بی معلم مدرسه است. مریم گفت که عروسش نیز هزار افغانی به طالبان پرداخت کرده است، اما گفت که آن‌چه گفته می‌شود که دختران می‌توانند تا صنف ششم تحصیل کنند، حداقل در اینجا اتفاق نمی‌افتد. دختران در این منطقه اجازه ندارند به مدرسه بروند. او گفت که دوران اول طالبان را فراموش کرده اما اکنون شرایط بسیار دشوار است. به گفته وی، قبلا وضعیت منطقه بد بود و منطقه بسیار ناامن بود. او گفت که طالبان چندین خانه را نیز غارت کردند. مریم بی بی گفت هیچ زنی نمی‌تواند به تنهایی با ریکشا سفر کند حتی با اجبار. به گفته وی، دو زن و راننده ریکشا به دلیل محرم نبودن، راننده ریکشا کشته شد. یکی دیگر از دلایل نگرانی مردم ولسوالی اندخوی جوزجان، عدم کشت محصولات به دلیل خشک‌سالی است. قبل از آمدن طالبان، مردم این‌جا از سازمان‌های بین‌المللی آرد می‌گرفتند، اما این بار نشد. حالا مردم می‌گویند چه کسی به آن‌ها کمک می‌کند. کشاورزان فقیر این‌جا نیز باید به طالبان مالیات بپردازند. نمایندگان طالبان در هر مرکز خرید می‌ایستند و شما چنین نمایندگانی را در شاه‌راه مزار کابل و شاهراه هرات-کابل خواهید دید. در این‌جا آن‌ها نرخ‌های متفاوتی برای اقلام مختلف دارند. علاوه بر این، طالبان از تاجران و دکان‌داران ثروت‌مند اخاذی می‌کنند. اکنون طالبان چاره‌ی جدیدی برای اخاذی در آنجا اندیشیده‌اند. در آن از خانواده‌های این‌جا برای مجاهدان‌شان پول و غذا جمع می‌کنند. ادریس (نام مستعار) به من گفت که طالبان این‌جا از هر فرد متاهل 150 افغانی علاوه بر غذا دریافت کرده‌اند. به گفته وی، طالبان گفته‌اند که می‌خواهند یک مدرسه بسازند.

او گفت که در حال حاضر 30 مدرسه در 18 روستای خماب وجود دارد، اما طالبان هم‌چنان در حال اعلام ایجاد مدارس بیشتر هستند. ادریس می‌گوید: «آنها جوانان را تشویق می‌کنند که طالب شوند. شخص دیگری به من گفت که این اتفاق افتاده است که طالبان از کسانی که متعلق به ارتش بودند پول گرفته و اسلحه آن‌ها را گرفته و در زندان‌ها حبس کرده‌اند. ادریس گفت هم‌چنین گزارش‌هایی وجود دارد که ملا مجید که نماینده طالبان در ولسوالی خود است، با بیوه یک مرد محلی ازدواج کرده است. وضعیت مشابهی در ولسوالی آکچه ولایت جوزجان شنیده شده است. یکی از دوستانم به من گفت که طالبان از دو بیوه خواستند که در آنجا ازدواج کنند، اما آن‌ها صاحب فرزند شدند و آن‌ها نمی خواستند ازدواج کنند، بنابراین با خانواده شان فرار کردند. ادریس به بی بی سی گفت که والدینش نیز در جوزجان زندگی می کنند. «من یک خواهر بیوه هم در خانه دارم، همیشه نگران این هستیم که چه بلایی سر او بیاید. والدین سال‌خورده ما نمی‌خواهند منطقه خود را ترک کنند و ما نمی‌توانیم در منطقه دیگری زندگی کنیم. ادریس می‌گوید: «در اینجا جوانانی را خواهید یافت که شغل خود را از دست داده‌اند. آن‌ها نمی‌خواهند خشونت طالبان را تحمل کنند و به هر قیمتی می‌خواهند بدون پاسپورت کشور را ترک کنند.

افرادی خواهند بود که هنوز در دل خود آرزو می‌کنند که همه مردان اطراف‌شان به آن‌ها بپیوندند و علیه طالبان قیام کنند، اما ترس از طالبان مانع این کار آن‌ها می‌شود. طالبان هم‌چنین در ولسوالی قرکان جوزجان در حال جمع آوری مالیات هستند. در آنجا هفت کیلوگرم از 140 کیلوگرم گندم دریافت می‌کنند. قبلاً به فقرا یا مسجد محل داده می‌شد، اما حالا طالبان خودشان آن را می‌گیرند و کشاورزان را تهدید می‌کنند که اگر آن را ندهند. مورد تهدید قرار می‌گیرند.

 

سکینه پس از سفر به جوزجان با من تماس گرفت و گریه کرد و به من گفت که نمی‌تواند غم و ناامیدی را در چهره زنان و مردان آنجا به زبان بیاورد، اما آنچه که می‌بیند و احساس می‌کند دلخراش است. 

 

موضع طالبان

بی بی سی برای اطلاع از مالیات و غلات گرفته شده از سوی طالبان سؤالاتی را به ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی طالبان ارسال کرد و پرسید که آیا این ادعاها صحت دارد و اکنون که طالبان بر افغانستان مسلط شده‌اند، اوضاع اقتصادی چگونه است؟ اما هیچ پاسخی از دفتر‌ مربوطه طالبان دریافت نکرده‌ایم، اما یک دانش‌آموز که به‌عنوان باج‌گیر (مامور جمع آوری عشر و مالیات طالبان) در یکی از استان‌های افغانستان کار می‌کند، جزییات را به شرط ناشناس ماندن در اختیار ما قرار داده است. او به مالک مدصر از بی‌بی‌سی گفت که دو نوع مالیات وجود دارد که اخذ می‌شود. او گفت: «تجار برای چیزهایی که از مناطق مرزی می‌آیند مالیات می‌پردازند. رسیدها در صورت پرداخت به بازرگانان داده می‌شود و به پایگاه مرکزی ما می‌رود. هر چیزی قیمتی دارد، مانند آرد و روغن خوراکی جداگانه مالیات می‌گیرند. باج‌گیر طالبان گفت که عشر جمع آوری شده به فقرا داده می‌شود. ما آن را جمع‌آوری می‌کنیم، اما آن را نه بین نهادها و مجاهدین خود، بلکه بین فقرا توزیع می‌کنیم.» گفت کشاورزان نصف عشر به او می‌دهند. وی گفت در حال حاضر همان سیستم قدیمی در حال اجراست. ما هنوز سیستم جدیدی نداریم. ما طبق نظام قدیم از مردم مالیات می‌گیریم. این باج‌گیر دانشجو می‌گوید: «دولت ما در سراسر افغانستان یکسان است. هنگامی که برای امارت اسلامی فرمان امیر می‌آید برای همه است همه اطاعت می‌کنند. ما بر کل افغانستان کنترل داریم.» وی گفت: اقتصاد یک مشکل بزرگ است. آمریکایی‌ها و سازمان ملل ما را تحریم کرده‌اند. افغانستانی‌ها پول زیادی به دست می‌آوردند اما اکنون ما نمی‌توانیم به آن‌ها پول بدهیم. این کار شایسته‌ای نیست و باید به همین‌جا ختم شود." وقتی از او پرسیدیم کدام کشورهای خارجی به او کمک می‌کنند، گفت: از جامعه جهانی کمک می‌گیریم. ما از پاکستان، اوزبیکستان و سایر کشورها کمک می‌گیریم.

ما آن کمک‌ها را جمع‌آوری کرده و به اداره مدیریت بلایای طبیعی و اداره پناهندگان داده‌ایم. علاوه بر این داروها را به وزارت صحت داده‌ایم. در مناطق مختلف دارو، آرد و روغن خوراکی بین فقرا توزیع شده است. ادعاهای طالبان مبنی بر کمک به فقرا درست است، اما صحنه‌هایی از افغانستان نیز وجود دارد که در آن مردم مجبور می‌شوند برای امرار معاش، کالاهای خانگی خود را بفروشند.

 

حمیرا کنول

بی‌بی‌سی اردو

مطالب بیشتری در این بخش