

معروفترين ورزشکار سیاستگر به خاك سپرده شد
سیاست و ورزش، دو پدیدهی مجزا اما جدایی ناپذیر جوامع امروزی است. به همان میزان که سیاست در تنظیم امور زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه نقش ایفا میکند، به همان میزان ورزش نیز در همسویی و خلق شادی در میان مردم نقش دارد. از این رو، کنشگران سیاست و ورزش در یک جامعه، تبارز دهندهی واقعیتهای اجتماعی همان جامعهاند.
اینکه فردی در جوامع بشری، بتواند/توانسته باشد که بهصورت همزمانکنشگر سیاست و ورزش باشد و با پیشبرد این دو پدیدهی اجتماعی، بهطور موثر و مداوم در جامعه مبارزه کند، از اتفاقات نادر در دنیای ما است. تنهاافراد استثنایی میتوانند که هم سیاستگر باشند و هم ورزشکار. نمونههایاستثنا را در این عرصهها کم داریم. یکی از این استثناها، محمدعلی کلیقهرمان بوکس جهان و سیاستگر شناخته شدهی امریکایی است. كه امروز با احترام كامل به خاك سپرده شد. محمدعلی كلي همانگونه که در «رینگ» مسابقات بوکس، شکست ناپذیر بود، در مبارزاتسیاسی و عدالتخواهی نیز خستگی ناپذیر بود. آقای کلی در سراسر زندگیورزشی خود، نمونه و پردستآورد بود. او در جمع 61 مسابقهی جهانی خود،تنها در 5 مسابقه، میدان را به حریفاناش واگذار کرده است که در برابر 57مسابقهی دیگر که او همیشه تکتاز میدان بود، ناچیز به شمار میآید.
گذشته از زندگی ورزشی این قهرمان بوکس جهان، زندگی سیاسی و اجتماعی او نیز پرماجرا است. او در راستای مبارزات سیاسی خود،سلولهای زندان را تجربه کرده و از رفتن در «رینگ» مسابقات، محروم گشتهاست. با آنهم، نه دست از ورزش برداشته است و نه هم از مبارزات سیاسیو اجتماعی. او در مسیری که روان بود، پرشتاب و متعهد حرکت کرد. اما پرسش اینجاست که چه چیزی میتواند که یک ورزشکار نابغه و شکستناپذیر را وادار به سیاستورزی کند و یک ورزشکار در کنار ورزش،سیاست هم بکند؟ و چه چیز باعث شد که محمدعلی کلی، در کنار چهرهی ورزشی، چهرهی شاخص سیاسی را نیز به خود اختصاص دهد؟
محمد علی کلی، رنج تبعیض را باتمام وجود حس کرده بود. او طعم تلخ«سیاهپوست» بودن را در جامعهای که حاکمیت آن را «سفیدپوستان» به دست داشت، چشیده بود. این سیاست، او را راهی زندان کرد و نیز از رینگ مسابقات محروم. با آن هم، او در برابر این سیاستهای ناانسانی جامعهی امریکا، در پی انسانیسازی سیاست در این جامعه شد. او در مبارزاتسیاسی خود، خواهان عدالت و انسانیت بود. عدالت و انسانیت برای تمامشهروندان امریکا. شهروندانی که نه بر اساس رنگ پوست خود، بلکه بر اساس حقوق انسانی خود در جامعهی امریکا، حق زیستن و نفس کشیدن را داشته باشد و از تمامی حقوق شهروندی به صورت یکسان، برخوردار شوند. بدون شک، سیاستی که در جامعهی امریکا حاکم بود و شهروندان «رنگین پوست» این کشور، از تمامی امتیازات شهروندی محروم بودند، با خلق آگاهیمیان شهروندان سیاه پوست این کشور، پایههای سیاست تبعیض به لرزه در آمد. افرادی چون محمدعلی کلی، به تمامی سیاه پوستان جرات پرسیدن و اعتراض را داد و حاکمان سفید پوست را نیز متوجه وضعیت کرد.
فعالیتهای کلی روند حرکت یکسان جامعهی امریکا را مختل کرد.اعتراضهای روز افزون، واکنشها در برابر سیاستها رایج دولت، دستگاهحاکمیت را به فلج شدن نزدیک میکرد تا اینکه دولت مجبور شد به سیاستهای خود بازنگری کند و نگاه خود را در برابر مناسبات اجتماعیمیان سیاه پوستان و سفید پوستان جامعهی امریکا تغییر دهد. حرکتهایکلی و فضایی که او در میان ستمدیدگان سیاه پوست جامعهی امریکا ایجاد کرد، برای دولت و ملت سفید پوست امریکا، هزینهبر بود. از همین رو، جامعهی امریکا را وادار به تعظیم به حقوق سیاهپوستان این کشور کرد.
تلاشهای محمدعلی برای برابری اجتماعی و تامین صلح در امریکا، به الگویبیبدیل مبارزهی دادخواهی در جوامع ستمدیده شناخته میشود. سازمانملل متحد نیز محمدعلی را بخاطر مبارزات دادخواهانه و عدالتخواهانهاش، به عنوان سفیر صلح خود تعیین کرد. تلاشهای کلی همه برای برابری، صلح و همزیستی در جامعه بود. آنچه که محمدعلی کلی برای دستیابی به آن مبارزهکرد، پایان منازعات اجتماعی، استحکام روابط اجتماعی و زیست در فضایصلح میباشد. آنچه که اکنون شاخصههای مهم صلح در جهان شناخته میشود، نبود منازعات درونی در کشورها، عدم تبعیض میان شهروندان و عدالت اجتماعی و توسعهی اقتصادی در آن کشور میباشد.
بر اساس مطالعاتی که موسسه اقتصاد و صلح جهان انجام داده، روابطاجتماعی و سیاستهای حکومتی، رابطهی مستقیم به توسعهی اقتصادی و صلح پایدار در کشورها دارد. به هر میزانی که سیاستهای حکومتیتبعیضآمیز، عدم مدارا و بر پایهی تفکیک امیتازات گروههای قومی/نژادی وامتیازات سیاسی به گروه خاص باشد، به همان میزان پایههای اقتصادیجامعه شکننده شده وفضای صلحآمیز نیز از میان میرود و جامعه غرق در منازعات درونی میشود.
با نگاه به کارنامهی محمدعلی کلی، اینکه او در برابر تبعیضهای نژادی و تامین عدالت در جامعهی امریکا مبارزه کرد، تلاش او برای رسیدن امریکا بهتوسعهی اقتصادی و جامعهای با صلح پایدار در کشورش بوده است. این قهرمان بوکس، در زمانی که از سوی سازمان ملل متحد، سفیر صلح تعیین شده بود، به افغانستان نیز سفر کرد. سفر او در افغانستان، حامل پیام صلحو همزیستی بود. اینکه ما تجربهی ناکام در صلح و همزیستی در کشور خودداریم، بر میگردد به سیاست تبعیض دستگاه حاکم سیاسی. دشوار است که بدون تغییر سیاست دستگاه سیاسی، جامعه تغییر کند و روابط بیمنازعه،بیتنش و صلح آمیز در جامعهی خود، داشته باشیم.