محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

تاملی بر نظام آموزشی درکشور تاملی بر نظام آموزشی درکشور

تاملی بر نظام آموزشی درکشور

معارف یا نظام جدید آموزشی در افغانستان، در گذر زمان، از بدو پایه گذاری خویش تا کنون، از گزند سیاست در امان نبوده است. از آن‌ جایی که پس فروپاشی حکومت شاهی، نظام مستدام و پایدار سیاسی نتوانست که در کشور شکل بگیرد، معارف از این ناحیه دچار آسیب پذیری جدی شده است. از این گذر، نظام آموزشی هیچ گاهی نتوانسته است که به سوی معیاری شدن نزدیک شود. در نصاب تعلیمی و آموزشی، در نظام های مختلف در حال تحول، به جای برجسته سازی نکات آموزشی، نکات ایدیولوژیک همان نظام بیشتر تبارز داده شده است. با نگاه گذرا به کتاب های آموزشی در دوران گذشته و حال، فقدان روانشناختی آموزشی  و مد نظر نگرفتن روند یاد گیری کودک در این بخش بیداد می کند.  گنجانیدن مطالب در نصاب آموزشی عموما سلیقه ای و علایق ایدیولوژیک بوده نه کار شناسانه و علمی. در کتاب های آموزشی بیشتر متونی برگزیده شده اند که نه تنها رغبت برای آموزش کودکان ایجاد نمی‎ کند بلکه این متون از درک و فهم کودکان در همان مقطع سنی و یادگیری بدور است. سطحی نگری در ویراستاری و زیبایی انگاری کتاب های درسی از مشکل دیگری است وه رغبت آموزش از کودکان را گرفته است.

در نظام پسا طالبانی، اگر چند که معارف رونق بیشتری یافت.شهر و روستا، همه صاحب مکتب شدند اما در اوایل همان نصاب قدیمی تعلیمی در خدمت دانش آموزان بود ولی به مرور زمان، پله به پله کتاب های آموزشی تغییر یافت. کتاب های درسی در بخش لیسه در سه سال گذشته تکمیل و در خدمت دانش آموزان قرار گرفت. کتاب های جدید متفاوت تر از کتاب های قدیمی تالیف شده است. هم از نگاه محتوایی و هم از نگاه شکل و شمایل، زیبایی شناختی ظاهری کتاب، انتخاب رنگ و صفحه آرایی تغییر یافت. با آن هم سطحی نگری در ویراستاری، گزینش واژه ها و عدم مراعات املای درست و یکسان از مشکلات درون این کتاب های آموزشی می باشد. از سوی دیگر مشکلاتی و نواقصی که در سیستم آموزشی در صورت کل وجود دارد، در این جستار به صورت نکته وار ذکر می شود.

1- سیستم حفظ محور.سیستم آموزشی کنونی بیشتر برپایۀ حفظ مطالب آموزشی استوار است. دانش آموزان مجبور اند به جای درک محتوا به حفظ متن بپردازند.بررسی و تحلیل دانش آموزان در حول یک موضوع تقریبا صفر است.این را می توان در میان دانش آموزان به طور عینی مشاهده کرد.حتا دانش آموزانی که دوازده سال آموزش را پشت سر می گذرانند قادر به این نیستند که یک موضوع ساده و پیش پا افتاده را به تحلیل و بر رسی بگیرند. علاوه بر حفظ محوری خود نصاب تعلیمی، نقش آموزگاران را نیز نمی توان نادیده گرفت.با آنکه در کتاب های جدید معارف، تا اندازه ای از حفظ محوری عبور شده است اما آموزگاران تا هنوز متکی بر همان سیستم کلاسیک حفظ محور اند.معلم تا هنوز به عنوان راهنما عمل نمی کنند، بلکه به عنوان پادشاه صنف می باشند.

2- سیستم کلی در نظام آموزشی.سیستم آموزشی و تدریسی در نظام کنونی معارف کلی است.دانش آموزان مجبور اند به طور یکسان بدون در نظر داشت سلیقه ها و علایق فردی به آموزش کل مضامین بپردازد.آموزش کنونی بر پایۀ کشف و شناخت استعداد ها نیست. رفع این مشکل، آموزش بر اساس علاقه مندی دانش آموزان می باشد که آموزش رشته بندی شود و براساس علایق فردی شان آموزش داده شود. پشت سر گذراند سال های متمادی آموزشی و پس از از آن ورود در دانشگاه بدون پیش آگهی ذهنی در یک رشته جدی ترین مشکل دانش آموزان می باشد.

3- فضای آموزشی.فضا و محل آموزش جزء اصلی سیستم آموزشی می باشد.فضای آموزشی می تواند در خلق انگیزه و روحیه تاثیر گذار می باشد.صنف های آموزشی، فضای آموزشی را احتوا می کند.این که صنف های آموزشی چقدر معیاری است بر همگان مبرهن است.سیستم آموزشی از این ناحیه در سطح کل ناقص است. صنف های آموزشی، رنگ، نور فضای باز و آرام بخش را در بر می گیرد.آنچه که ما نمی توانیم این معیار را در تمامی مکاتب پیدا نماییم.در حال حاضر خیلی از مکتب هایی هستند که دانش آموزان در فضای باز مصروف آموزش می باشند.

4- ابزارهای آموزشی.ابزارهای آموزشی نقش مهم و تاثیر گذار در روند آموزش و یاد گیری دارد.هر آنچه که در سهل سازی آموزش نقش بازی می کنند، ابزار آموزشی را در بر می گیرد.نقشه های جغرافیایی، جدول های آموزشی، تخته، تباشیر/مارکر همه ابزارهای آموزشی را شامل می شود.البته این ابزارها در خدمت کل دانش آموزان قرار ندارد.در میان دانش آموزان کسانی را می توان یافت که حتا استفاده از نقشه جغرافیایی  را نمی داند. کمبود ابزارهای آموزشی یکی از مشکلات حاد در سیستم تدریسی می باشد که آموزش را دشوار ساخته است.

5- بیگانگی با هنر. هنر در نظام کنونی معارف با یک دید پیش پا افتاده نگرسته می شود.جایگاه هنر در سیستم آموزشی خالی خالی است. بجز از رسامی، نقاشی و خوشنویسیدیگر هنری را نمی توان یافت که در مکاتب آموزش داده شود.این هنرها نیز با دید حاشیوی آموزش داده می شوند.معلم های غیر مسلکی و بدون سلیقه های هنری به آموزش آن می پردازند.از هنرهای دیگر هم چون موسیقی، عکاسی، تیاتر و ...نمی توان ردپایی در مکاتب یافت.این ها نام های نا آشنا در معارف است.  هنربا توجه به نقشی کهدر خلق احساس و عواطف و زیبایی زندگی دارد، باید جزء اصلی نظام آموزشی باشد.هنر نقش مهم را در همزیستی و زندگی صلح آمیز بازی می کند.شرایط دشواری را که اکنون جامعۀ ما با آن دست و پنجه نرم می کند، هنر می تواند مسیری مطمئنی باشد که از این دشواری عبور کرد.شادی و شاد زیستن، با توجه به محیطی که در آن زندگی داریم، عنصر نایاب زندگی ما است. جای این عنصر در نصاب آموزشی نیز خالی است.هنر،متون جذاب و شادی بخش در درون کتاب های آموزشی، حس زیبا زیستی،شاد بودن و زندگی توام با آرامش را به میان می آورد.این ابزارها می تواند که انگیزۀ زندگی عمومی را تغییر دهد.نجات از ورطۀ کنونی و رویای زندگی زیبا داشتن در زندگی از مکتب و آموزش نشأت می گیرد.

 

مطالب بیشتری در این بخش