محل تبلیغات شما

محل تبلیغات شما

دست درازی ایران در امور افغانستان؛ هزاره ها قربانیان اصلی دست درازی ایران در امور افغانستان؛ هزاره ها قربانیان اصلی

دست درازی ایران در امور افغانستان؛ هزاره ها قربانیان اصلی

ایران از کشورهایی است که از گذشته های دور تا کنون تمایل زیادی به مداخله در امور کشورهای همسایه اش دارد. تجربیات تاریخی ثابت کرده است که این کشور در طول تاریخ، به محض رهایی یافتن از مشکلات  و جنجال های داخلی و خارجی اش با کشورهای دیگر، به مداخله در امور کشورهای همسایه خود پرداخته است. این مداخلات بویژه در مورد افغانستان بیشتر از کشورهای دیگر بوده است.

 سیاست خصمانه و مداخله جویانه ایران در امور افغانستان، پس از مرگ نادر افشار و تشکیل حکومت مستقل در افغانستان ، شدت بیشتری یافت که گهگاهی منجر به درگیری های خونینی بین دو طرف می شد. در این دوره بخش هایی از افغانستان که در تصرف ایران قرار داشت واپس گرفته شد و این امر انگیزه ایران برای مداخله در امور افغانستان و تضعیف این کشور را بیشتر از پیش تقویت کرد. در آن زمان، ایران پس از آنکه در چندین لشکرکشی به مناطق غربی افغانستان شکست خورد، سیاست جدیدی را در پیش گرفت و مداخلات خود در امور افغانستان را از راه دیگری ادامه داد. پس از آن این کشور تلاش کرد تا از طریق برقراری ارتباط با برخی از حاکمان مناطق غربی افغانستان، آنان را ترغیب به جدایی طلبی از حکومت مرکزی کشور کند که این مسئله نیز جنجال هایی را برای دولت آنزمان افغانستان ایجاد کرد و در برخی مواقع آشوب حاکمان محلی را به دنبال داشت. سیاست مداخله جویانه ایران که تا کنون نیز ادامه دارد، بیشترین قربانی را بدلیل اشتراک مذهبی از هزاره ها گرفته است.

شماری از فعالان مدنی بامیان می گویند که ایران در طول تاریخ کوشیده است تا هزاره ها را از سایر اقوام ساکن در افغانستان جدا کرده و از آنها برای تامین منافع خود سو استفاده کند.

به گفته آنان؛ ایرانی ها همواره ضمن سرکوب هزاره ها، به آنها به چشم عمال شان در افغانستان نگریسته اند در عین حالیکه همواره در پی تعضیف و جداسازی آنها از سایر اقوام بوده اند.

عبدالله برات فعال مدنی در بامیان به مجله اورال گفت:"در زمان های گذشته شخصی در ولسوالی لعل و سرجنگل ولایت غور حکایت می کرد که در دوره صفویان و در زمان شاه عباس کبیر، دولت ایران هفت نفر از خوانین هزاره را به این کشور خواسته و به آنها هفت شمشیر داده بود تا پس از بازگشت به افغانستان بر علیه سایر اقوام وارد جنگ شوند".

او می گوید که یکی از این شمشیرها هنوزهم در نزد بصیر بیگ، از نواسه های یکی از این خوانین هزاره موجود است.

برات افزود، در زمان حکومت نادر افشار و قاجاری ها هم ایران بر هزاره ها تمرکز داشت تا از طریق درگیر ساختن آنان با سایر اقوام، منافع خود را در افغانستان و منطقه تامین کند.

بر اساس اظهارات این فعال مدنی، یکی از عوامل قتل عام شصت و سه درصد از جمعیت هزاره های افغانستان از سوی عبدالرحمن و ادامه این روند تا زمان ظاهرشاه، نادرشاه و حتی تا کنون، پیامد مداخلات ایران در امور افغانستان و استفاده ابزاری از هزاره ها است.

هزاره ها از مردمانی صلح جو در مرکز افغانستان هستند که در طول تاریخ، همواره مورد ظلم و تعدی قرار گرفته اند.

ولایات هزاره نشین از امن ترین مناطق افغانستان اند که پس از سقوط رژیم طالبان و در یک و نیم دهه گذشته، شاهد کمترین رویدادهای امنیتی بوده اند.

با آنکه آنها همواره تلاش کرده اند تا در صلح و آرامش در کنار سایر اقوام افغانستان زندگی کنند، تا کنون هم از وجود تبعیض در کشور رنج می برند.

یکی از دلایلی که همواره هزاره ها را با مشکلات بزرگی روبرو می سازد، وابسته نشان دادن این قوم به ایران از سوی برخی حلقات دیگر است.

هزاره ها همواره از این ناحیه در مقاطع مختلف تاریخی ضربه های سنگینی را متحمل شده اند که آثار آن را تا کنون هم می توان بوضوح مشاهده کرد.

با این حال عبدالله برات می گوید:"در دوران جنگ های داخلی در افغانستان نیز ایران آتش بیار معرکه شده بود، از یک طرف برای هزاره ها عکس های خمینی و کتاب های ولایت فقیه اورا توزیع می کرد و از سوی دیگر با دادن سلاح و تجهیزات نظامی، اقوام دیگر را برعلیه این قوم تحریک می کرد".

به گفته او؛ دولت ایران تلاش دارد تا در دوره جدید نیز از هزاره ها به نفع خود استفاده کند و آتش کینه ورزی سایر اقوام نسبت به آنها را افزایش دهد تا از این طریق افغانستان را بی ثبات نگهدارد و به منافع خودش در این کشور دست یابد.

فرصتی که ایران از هزاره ها گرفت

با سقوط حکومت طالبان در افغانستان در سال 2001 و مداخله جامعه جهانی در این کشور، توجه جامعه جهانی به هزاره ها جلب شد. نیروهای بین المللی با توجه به اینکه هزاره ها در دوره های گذشته مورد ظلم قرار گرفته بودند و نیز در بیرون راندن طالبان از افغانستان نقش مهمی را بازی کرده بودند، روابط خوبی با این قوم برقرار کردند.

 این روابط اما  بنابر مداخلات مستقیم ایران دیری نپایید و بزودی از هم پاشید. از سال 2004 به بعد، ایران تعدادی از مبلغان خود را به نقاط مختلف افغانستان از جمله مناطق مرکزی فرستاد تا برعلیه نیروهای غربی در میان مردم تبلیغ کنند. این تبلیغات منفی به حدی جدی بود که حتی جوانان را از فراگیری زبان انگلیسی منع می کردند.

 دراین میان حلقات داخلی و خارجی که نسبت به هزاره ها تعصب داشتند، از فرصت استفاده کرده و دید جامعه جهانی نسبت به هزاره ها و مناطق هزاره نشین را تغییر دادند، بگونه ای که آنها را وابسته به ایران و متنفر از غرب نشان دادند. این امر باعث شد تا مناطق هزاره نشین از کمک های مالی هنگفت جامعه جهانی برای بازسازی افغانستان محروم شوند و در یک و نیم دهه گذشته، شاهد تطبیق کمترین پروژه های انکشافی باشند. چنانچه آگاهان سیاسی در بامیان نیز این موضوع را تایید کرده اند.

امیر شریف آگاه مسائل سیاسی در بامیان با تایید این موضوع به مجله اورال گفت:"ایرانی ها بدلیل اینکه خود را با سایر اقوام افغانستان از جمله پشتون ها و تاجیک ها هم خون و هم نژاد می دانند، همیشه تلاش کرده اند تا اقوام دیگر را بر علیه هزاره ها تحریک کنند".

آقای شریف افزود، ایرانی ها می خواهند از این طریق افغانستان را در جنگ و ناامنی نگهدارند تا ضمن سرکوب هزاره ها،  از آنها استفاده ابزاری کرده و  به اهداف خود دست یابند.

این آگاه مسائل سیاسی می گوید:"ایرانی ها همواره به "پله ترازو"نگاه کرده و هر از جناحی که صاحب قدرت بیشتری بوده حمایت کرده است، به همین دلیل از هزاره ها که از یک سو قدرت اقتصادی خوبی نداشتند و از جانب دیگر در اقلیت قرار داشتند، نه تنها حمایت نکردند بلکه از آنها برای تامین منافع خود استفاده ابزاری کردند".

او تاکید کرد که در دوره جدید هزاره ها نه تنها نفعی از ایران نبرده اند، بلکه در نتیجه اقدامات مداخله گرایانه این کشور، در تنگنا قرار گرفته اند.

افزون بر این موضوعات، گمانه زنی هایی وجود دارد که در گروگانگیری هایی که اخیرا از در مناطق مختلف کشور از هزاره ها صورت می گیرد نیز ایران دست داشته باشد. آنچه که احتمال را بیشتر از پیش تقویت می کند، اقدامات ایران در دوره حکومت سیاه طالبان است. در آن زمان، ایران در موارد زیادی هزاره هایی را که به این کشور مهاجرت می کردند، دستگیر کرده و به صورت دسته جمعی  به دست طالبان می سپردند تا توسط آنان به قتل برسند. 

اوج گیری اعراضات بر علیه ایران

سیاست های مداخله جویانه ایران در امور افغانستان اما در سالهای اخیر واکنش های تندی را در میان مردم این کشور بویژه هزاره ها در پی داشته است. تظاهرات های گسترده بر علیه ایران، انتقاد از عملکرد این کشور در قبال مسائل افغانستان در شبکه های اجتماعی،  راه اندازی تظاهرات های گسترده بر علیه ایران، تحریم روز قدس و مراسم تجلیل از سالمرگ خمینی از سوی جوانان افغانستان و نیز تلاش آنان برای جلوگیری از راه اندازی این گونه حرکت ها، خود گواهی بر این ادعاست.

 اعتراضات افغانستانی ها بویژه هزاره ها برعلیه ایران در برخی مواقع به حدی جدی شده است که تظاهرات کنندگان با محافظان سفارت ایران در کابل درگیر شده اند. این اقدامات نشان میدهد که مردم افغانستان بویژه جوانان تحصیلکرده به آن سطح از آگاهی رسیده اند که برعلیه مداخلات کشورهای متخاصم همسایه اعتراض کنند و با گذشت هر روز به سوی وحدت و یکپارچگی گام بردارند.

 

 

مطالب بیشتری در این بخش