

خمس دادن دختر؛ خشونت بار ترین رفتار خانواده علیه طفل
در افغانستان با چهره ها و گونه های متفاوتی از خشونت ها بر ضد اطفال و زنان روبرویم. خشونت های جسمی مانند آزار و اذیت و تنبیه بدنی، لت و کوب قتل و تجاوز و یا خشونت های روانی و عاطفی مانند توهین، تحقیر و دشنام دادن که به صورت مستقیم روان و عواطف قربانیان را مورد تهدید و آسیب قرار میدهد. آنچه که مایه نگرانی و تشویش عمیق و گسترده است این است که بسیاری از نمود های خشونت علیه اطفال و زنان از جانب کسانی اعمال میشود که در واقع و حقیقت آنها مدافع و حمایت گر آنهاست. می توان ازدواج اجباری، ازدواج بدل و ازدواج زیر سن قانونی را به عنوان نمونه های خشونت خانوادگی علیه اطفال و زنان اشاره کرد. نوع و رقم خشونت ها بر موارد یاد شده منحصر و ختم نمیشود بلکه اشکال و انواع مختلفی از خشونت علیه اطفال وجود دارد که همه روزه شهروندان افغانستانی شاهدش هست. اما این بار یک مورد کاملا تازه و بکرِ از خشونت در ولایت دایکندی اتفاق افتاد که سخت تکان دهنده است. به گزارش روز نامه اطلاعات روز درتاریخ 2 حوت 1393 مردی در ولسوالی کجران ولایت دایکندی دختر هشت ساله اش را به عنوان خمس به یکی از سادات منطقه داده است. این یک نمونه ناب و ویژه است. تحویل دختر خردسال از طرف پدر به شخصی دیگر در حالیکه طفل است و از انتخاب کردن و انتخاب شدن چیزی نمی داند سوالهای را در اذهان و افکار عمومی مطرح می سازد. چرا یک دختر صغیر به عنوان هدیه و تقرب به خداوند به آدم دیگری داده میشود. در گذشته ها ادیان بودایی برای تقرب به خداوند خوشکل ترین و زیباترین فرزندان خود را درپای مجسمه های خدایان شان قربانی می کردند و ازین طریق می خواستند که اخلاص و ارادت خود به پرودگار خویش را نشان دهد. آیا دادن یک دختر به حیث خمس به یک سید در جمع رفتارهای تقرب آمیز به درگاه خداوند داخل میشود و شباهت به قربانی کردن فرزندان دارد و یا مسئله دارای تفاوت های است. لازم است تا این رویداد از دید مذهب تشیع مورد بحث قرار گیرد.
شیعیان باور دارد که از در آمد های مالی یک سال، آنچه که از مخارج و مصارف زندگی اضافه می کند از همان مبلغ اضافی بیست فیصد آنرا به عنوان مالیه و خمس در اختیار مجتهد جامع الشرایط قرار میدهد و در فقه شیعه موارد مصرف خمس به صورت تفصیلی بیان شده است که موارد خاص ، مشخص و معین دارد. ولی فقیه و یا همان مجتهد جامع الشرایط نمی تواند در آن موارد مصرف دخل و تصرف نماید.
البته در مناطق مرکزی افغانستان به دلیل سطح پایین آگاهی دینی مردم و استفاده جویی های برخی ها خمس آنگونه که در فقه شیعه بیان شده است جمع آوری و به مصرف نمی رسد.
درمناطق مرکزی پرداخت کننده ها در همان ابتدا خمس را به دو قسمت مساوی تقسیم و پرداخت می کند، یک قسمت آنرا به سادات( کسانی که خود را از نظر نسب منتسب به پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) می داند) و قسمت دیگر خمس را به ملا ها می پردازد و ملاها و رو حانیان سهم خود را به عنوان سهم امام برای مدارس دینی به مصرف می رساند. باید تاکید شود که تصرف پنجاه فیصدی خمس توسط سادات از نظر فقه شیعه چندان موجه نیست ولی متاسفانه در مناطق مرکزی تعلق پنجاه فیصدی خمس به سادات تبدیل به یک امر بلا منازع شده است و به قدری این مسئله شایع و رایج است که اصطلاح خمس تنها به سهم سادات به کار می رود در حالیکه در فقه شیعه کل مبلغ را خمس می گویند.
حال با توجه به توضیحاتی که در باره خمس در مذهب شیعه داده شد حادثه ای ولسوالی کجران ولایت دایکندی قابل فهم و درک می باشد. فردی از مردم آن ولسوالی دختر هشت ساله خود را به جای خمس به یک تن از سادات منطقه داده است. خمس در فقه شیعه به مال و اجناسی تعلق می گیرد که افراد در طول سال بدست می آورد و جهت تزکیه مال خود باید خمس بپردازد و فلسفه پرداخت هم تقرب به خداوند قلمداد می شود اما در فقه شیعه خمس به انسانها تعلق نمی گیرد و از طرفی دیگر انسانها را فقه شیعه قابل تملک و ملکیت نمی داند بنابرین نمی شود فردی را به جای خمس( سهم سادات) به تصرف شخصی دیگری در آورد.
عملکرد پدر دختر هشت ساله و سیدی که آن دختر را به عنوان خمس از پدرش گرفته است یک عمل کاملا غیر اسلامی و غیر انسانی است که مطابقت با فقه و باورهای اعتقادی مردم ندارد بلکه منشاء و سرچشمه آن خرافات و برداشت های انحرافی از مذهب است و هیچگونه توجیه عقلانی و مذهبی برای آن وجود ندارد.
اسلام بر تربیت و تعلیم کودکان تاکید و پا فشاری می کند و از مسوولیت خانواده ها می داند تا فرصت و زمینه آموزش فرزندان را به بهترین صورت ممکن فراهم سازد و اطفال را مورد حمایت و نگهداری قرار دهد. چنانچه پدر و مادر در تربیت فرزندان خود کوتاهی کند در آموزه های دینی و مذهبی مورد ملامت و سرزنش قرار می گیرد.
بنابر آموزه های دینی عمل پدر آن طفل بی گناه و سید بر خلاف معتقدات دینی ومذهبی صورت گرفته است که بیشتر ریشه در سوء استفاده از مذهب و جهل دارد و ازنظر وجدان انسانی نهایت شرم آور و مشمئزکننده و خجالت بار است. دادن و پذیرفتن یک دختر به عنوان یک عمل مذهبی در مذهب شیعه که بنیاد هر عمل و رفتار پیروان آن باید برعقلانیت و تفکر استوار باشد جای ندارد و در تضاد و تناقض کامل با آموزه های مذهبی قرار می گیرد. درین جا وظیفه و مسوولیت علماء دینی و مذهبی است تا در مقابل آن موضع گیری جدی نماید و با استفاده از نفوذ خود مانع از تکرار آن در آینده شود و طی بیانه های رسمی آنرا محکوم و نکوهش نماید.
از سوی دیگر این عمل با ارزشهای حقوق بشری و اسناد بین المللی مدافع حقوق طفل مطابقت و همخوانی ندارد و بر خلاف مفاد و قواعد حمایتی از حقوق طفل در اسناد بین المللی قرار می گیرد. کنوانسیون های بین المللی حقوق طفل سپردن یک طفل را به عنوان جنس قابل مبادله جرم و جنایت قلمداد می کند و عاملان آنرا قابل مجازات و تعقیب عدلی و قضایی می داند و از کشورهای طرف کنوانسیون میخواهد با متخلفان بر خورد قانونی نماید و مانع هر نوع سوء استفاده از اطفال شود. از نظر اسناد بین المللی اطفال باید مورد توجه و حمایت قرار داشته باشد و نه اینکه ازآنها به عناوین مختلف سوء استفاده شود این گونه سوء استفاده ها جزء موارد خشو نت علیه اطفال محسوب میشود. و خشونت علیه اطفال به همه اشکال آن ممنوع است ومرتکبان و عاملان خشونت باید محاکمه و مجازات شود.